با من بزن پیاله ای دیگر بسلامتی باغ های معلق انگور و تو همچنان که مستانه میخندی مرا نیز به یادآوری رفیق من رفیق شفیق من
خدا کند انگورها برسند
جهان مست شود تلو تلو بخورند
خیابان ها به شانه هم بزنند
رئیس جمهور ها و گداها مرزها مست شوند و محمد علی بعد از هفده سال مادرش را ببیند و آمنه بعد از شانزده سال کودکش را لمس کند
خدا کند انگورها برسند
آمو زیباترین پسرانش را بالا بیاورد
هندوکش دخترانش را آزاد کند
برای لحظه ای تفنگ ها یادش برود دریدن را
کارد ها یادش برود بریدن را
قلم ها آتش را آتش بس بنویسند
خدا کند کوه ها به هم برسند
دریاها چنگ بزنند به آسمان ها ماه ش را بدزدند
به می خانه شوند پلنگ ها با آهو ها
خدا کند مستی به اشیا سرایت کند
پنجره ها دیوار ها را بشکنند
و تو همچنان که مستانه میخندی مرا نیز به یادآوری رفیق من رفیق شفیق من
نویسنده : دکتر مسیح رضوانی گردآوری مجله ازمیر تایمز