مجله ادبیات ، مد و لایف استایل ترکیه

در سر من زنان زیادی زندگی می کنند… زنان شاد ، زنان غمگین ، زنان رنگی ، زنان خاکستری ، زنان تنها ، زنان خسته، زنان در رنج و زنان امیدوار، زنانی که مرزها آنان را در بند گرفته و زنانی که مرزهایشان را در هم می‌درند … زنانی که صدایشان در گلو خفه شده و زنانی که سکوتشان را فریاد می‌زنند… زنان زخمی ولی پر امید …زنانی که در پستوی مرگ آهنگِ زندگی میسرایند …

زنانی که مادر بودن را زندگی می‌کنند و مادرانی که زن بودنشان را به یغما برده اند ...

• کتاب: بخش زنان دات آی آر
• نویسنده: بهارک صالح نیا

روزگار بدی شده است. شادی ها کمرنگ شده اند. صدای موسیقی شنیده نمی شود. خنده های از جان بر آمده ی جوانان پر از امید و آرزو به گوشمان نمی رسد. سکوت تلخی سایه بر جانمان افکنده است و برای نوشتن این سطـور پر ز کینه یا شــاید تأسف بار و نوشتن آنچه در دلم می گذرد سرم گیج می رود .

• نویسنده: ماندانا خسروانی مجد
• کتاب: مجهولی در مشنگستان