قرار بوده که هنرمند باشم
۱۷ دی ماه ۱۳۶۹ در شیراز به دنیا آوردنم.
الان ساکن تهرانم و نمی دونم فردا ساکن کجام.
از قبلِ تولدم خبری ندارم، ولی انگار طبق برنامه ای که روی حافظه ی پنهانم برام ریختن، قرار بوده که هنرمند باشم.
چون هر مسیری که توی زندگیم رفتم، آخرش به رشته ای از هنر رسیدم.
البته خوشحالم، حداقل ازین موضوع...
شاید باورتون نشه، ولی توی تمام این رشته ها تجربه و جوایز دارم!
بازیگری، نویسندگی، کارگردانی، فیلم سازی و موسیقی؛ واقعا روم نمیشه بگم، حتی عکاسی...
همه میدونن جوایز کشکه، بهش اعتقادی ندارم، نه به درد من خورد نه شما.
ولی میدونم چرا بخاطر کارهایی که کردم ۴ تا آدم دیدن و تشویقم کردن؛
من یا کاری رو نمی کنم، یا با تمام وجودم انجامش میدم، با تمام عشقی که دارم، با تک تک سلولام؛
اینو گفتم که بگم من یا نباید به این دنیای پر از رنج میومدم، یا حالا که اومدم، با عشق نفس می کشم...
مرسی که خوندی، بیوگرافی من همین بود. منم مثل خیلیا تو این دنیا، جرقه ای هستم میان دو تاریکی...
حال دلت خوب باشه...
در نبرد عاشق و معشوق هزیمت، خوش تر از جنگ با اوست
عشق برای عاشق است نه معشوق
مانده تا رسیدن به مغز کلام
پوسته ها بشکافی
رنج ها بری
من، مانده در کف‌ِ بئرِ افکار
تو، چه ندیدن ها از بری...
دستاوردها : فیلم کوتاه پاندورا | فیلم کوتاه «زبان سرخ»
