کتاب خاکستر نسیان
نسخه چاپی کتاب خاکستر نسیان برای فروش خارج از ایران
خوشبختی واقعی با فراموش کردن تلخی های دیروز آغاز می شود. کتاب حاضر با عنوان "خاکستر نسیان" تلاشی است برای رسیدن به این فراموشی. برای شخصیت های داستان پول و علم تضمین خوشبختی نبود. شادی را فقط در فراموشی خاطرات تلخ می توان یافت.
ارسال در ترکیه: همان روز
- نویسنده: ماندانا خسروانی مجد Mandana Khosravani Majd
- نام کتاب: خاکستر نسیان
- موضوع: زندگی واقعی دو دوست
- نوبت چاپ: چاپ اول FEB 2024
- طراح جلد: OASIS
- ناشر: OASIS
- شابک (ISBN) ترکیه: 9786259461724
PDF - 235 Page - 0 MB
تاریخ انتشار: 25.03.2024
برای دانلود انتشارات دیگر ازمیرتایمز به بخش آرشیومراجعه نمایید
بخشی از کتاب خاکستر نسیان
خسته و افسرده ، راهی کتابخانه ی عمومی شهر شدم . قدرت ارتباط با کسی را نداشتم. مدت ها از غم و اندوهی که به سراغم آمده بود گذشته بود ، اما هر روز از روز پیش آشفته تر و مضطرب تر می شدم . نا امیدی سراسر وجودم را فرا گرفته بود. کتابخانه تنها جایی بود که آرامم می کرد. با قدم های سست وارد کتابخانه شدم و سر جاي همیشگیم نشستم. چند دقیقه بعد زنی جوان و زیبا روبه رویم نشست. هر بار که سرم را بلند می کردم متوجه نگاه سنگینش می شدم. یک ساعت بعد به خانه بازگشتم.
تلاطم روحی شدید آزارم می داد. موقعیت خودم را فراموش کرده بودم وفقط به دنبال آرامشی بودم که مدت ها از من دور شده بود . تا جایی که به خرافات و اوهام نیز پناه آورده بودم.
صبح زود از خواب بلند شدم و برای اولین بار خودم را به در خانه ی یک دعانویس مسیحی رساندم . مادر دوستم این شخص را به من معرفی کرده بود. با ترس و لرز از این که کسی مرا ببیند و موقعیت اجتماعی و تحصیلیم مورد تمسخر قرار گیرد ، زنگ در را زدم . پیرمردی در را به رویم بازکرد و من پشت سر او وارد اتاق کارش شدم . با کمال تعجب آن خانم جوان را که در کتابخانه روبه رویم
نشسته بود ، دیدم. باز نگاه سنگینش افکارم را پریشان کرد ، ولی صحبتی بین ما رد و بدل نشد.
او رفت و یوحنای مسیحی بعد از چند سئوال و جواب دو تکه کاغذ به من داد که یکی از آن ها را همراه داشته باشم و دیگری را بر سردر خانه ام جاسازی کنم. قیافه ی زن جوان با آن صورت معصوم و نگاه عجیبش یک لحظه از ذهنم دور نمی شد.
چند روز بعد به کتابخانه رفتم ، منتها کتابخانه ی دیگری که در داخل شهر قرار داشت. با کمال تعجب باز آن خانم را دیدم ، نمی دانم چرا از دیدنش خوشحال نشدم. ترس سراسر وجودم را فرا گرفت. چرا هر جا که من می رفتم او هم بود ! باز نگاهش را از من دریغ نکرد. این بار نگاهش سنگین نبود ، حس کردم کمی به او نزدیک تر شده ام اما صحبتی بین ما رد و بدل نشد و هر کدام در گوشه ای نشستیم وگاه گداری با نگاه دزدانه همدیگر را ورانداز می کردیم. .....
هدونیسم یا زندگی بر اساس لذت طلبی و لذت جویی
هدونیسم چطور به ما کمک میکنه که از رنج بیهوده ، به شادی برسیم
امروزه یک نقطه نظر فلاسفه مکتبی پرسر و صدا قدم به جهان گذاشته بنام hedonism «هدونیسم» یا زندگی بر اساس لذت طلبی و لذت جویی.
هدونیسم میگه در هنگام رنجش حواستون باشه که حتما خواب مناسب داشته باشید و به موقع یعنی شب ها که ترشح هورمون ها به حداقل رسیده تا نرون های مغزی ما استراحت کنند و تنش های ناشی از مصائب روزانه را تخلیه کنند. داشتن یک غذای مناسب و به موقع که محرک اعصاب نباشد هم خیلی کمک کننده ست ،بخصوص هنگام خوردن و نوشیدن به طعم واقعی آن آگاه باشی و ازشون لذت ببری.