قهرمان کتاب مسخ کافکا
احساس کردم مثل قهرمان کتاب مسخ کافکا شدم
امروز صبح که از خواب بیدار شدم، احساس کردم مثل قهرمان کتاب (مسخ) کافکا شدم!!!!!
چشمام خیره به سقف سفید اتاق و نفسم حبس در سینه. بعد با خودم فکر کردم همینه... زندگی یک جایی، یک لحظه ای یک آنی تموم میشه و تو دیگه نمیتونی ادامش بدی. اما میتونی نگاش کنی و در حسرت از دست دادنش دست و پا بزنی بی آنکه تورو ببینه یا کمکت کنه. درواقع، به نظر من جهنم و سوختن و عذاب همینه که می فهمی زندگیت تموم شده و تو ناتمام های زیادی رو به هر دلیل نصف و نیمه رها کردی و وقتت رو برای بدست آوردن یک زندگی عاشقانه واقعی ازدست دادی.
در حین اینکه داشتم صبحونه رو آماده میکردم با خودم فکر کردم، واقعا من خودخواهم؟ آخه سخت بود بی خیال خودم بشم ...
دل خوشیام خیلی بزرگ و عجیب و غریب نبودند. عوض کردن بند ساعت رنگ رنگی، قدم زدن بین بساط جورواجور دست فروشای میدون اصلی شهر، دیدن یه فیلم خوب، پرسه زدن مثل بچه های شیطون تو دالانهای پر از کتاب شهر کتاب و خریدن چند جلد کتاب، خرید یه نخ سیگار و با عجله پیدا کردن یه جای دنج برای روشن کردنش، خوردن یه فنجون قهوه و خوندن فکر کافی شاپ من جوان و ...
حالا مصمم تر از قبل میخوام جلوی حسرت خوردن های احتمالی آینده رو بگیرم و باز هم با دلخوشی های کوچیک و بزرگ و رنگارنگ زندگی کنم. نمیخوام یه روز از خواب بیدار میشم خودمو مسخ شده ببینم.
عاشقانه زندگی کنید، شادی های کوچیک رو دست کم نگیرید
بخشی از فیلم کتاب مسخ نوشته کافکا
درباره کتاب رمان مسخ کافکا
مَسخ (به آلمانی: Die Verwandlung) رمان کوتاهی از فرانتس کافکا است که در پاییز ۱۹۱۲ نوشته شده و در اکتبر ۱۹۱۵ در لایپزیگ به چاپ رسید. مسخ از مهمترین آثار ادبیات فانتزی قرن بیستم است که در دانشکدهها و آموزشگاههای ادبیات سراسر جهان غرب تدریس میشود.
داستان در مورد بازاریاب جوانی به نام گرگور سامسا است که یک روز صبح از خواب بیدار میشود و متوجه میشود که به یک مخلوق نفرتانگیز حشرهمانند تبدیل شدهاست. دلیل مسخ سامسا در طول داستان بازگو نمیشود و خود کافکا نیز هیچگاه در مورد آن توضیحی نداد. لحن روشن و دقیق و رسمی نویسنده در این کتاب تضادی حیرتانگیز با موضوع کابوسوار داستان دارد. داستان غمانگیز «گرگور سامسا» حاکی از بیگانگی با هنجارها است. گویی او خود میخواهد که بین تابعیت محض از اجتماع و مسخ شدن، مسخ شدن را برگزیند. در نتیجه میتوان گفت که مسخ شدن گرگور نوعی فرار از واقعیت حاکم است.
ولادیمیر ناباکوف در مورد این داستان گفتهاست: «اگر کسی مسخ کافکا را چیزی بیش از یک خیالپردازی حشرهشناسانه بداند، به او تبریک میگویم؛ چون به صف خوانندگان خوب و بزرگ پیوستهاست.» مترجم فرانسه مسخ معتقد است که گرگور سامسا در واقع کنایهای از خود شخصیت نویسنده (کافکا) است.
در این رمان کافکا به طور هنرمندانه ای با رعایت فاصله زمانی آشکار شدن مسخ بر خانواده شخصیت اصلی داستان، این واقعیت را بیان میکند که مسخ علت بی فایده و طرد شدن او نیست؛ بلکه او در پی انجام ندادن وظایفی که بر او متحمل شده بود، طرد میشود و این طرد شدن به شکل استعاری با مسخ توجیه میشود. به بیان دیگر، میتوان گفت گرگور که دیگر وظایف گذشتهاش را انجام نمیدهد، برای خانواده مانند یک سوسک بیمصرف است. این تعبیر خانواده، هرچند در ابتدا گرگور را دلسرد نکرد اما در ادامه داستان او خود تصمیم به طرد شدن گرفت و به گونهای با اعتصاب غذا به زندگی خود پایان داد.
نویسنده: سیمین گردآوری مجله ازمیرتایمز
مطالب مرتبط
- کسانی که خودکشی نکرده اند قادر به درک افرادی که خودکشی می کنند نیستند
- عمر من در مقایسه با عمر جهان از عمر این مگس نیز کوتاه تر است
- حضور در هستی ضمیر آگاه و ضمیر ناآگاه آیا مرز و خطی وجود دارد که در آن یکی آغاز و دیگری پایان یابد؟
- ما آفریده شده ایم تا نگهبان باغ باشیم آنچه را که بینیازیم رها نماییم و خالق را بابت آنچه بدست خواهیم آورد سپاسگزار باشیم
- اوشو می گوید زمانی که حال و هوای مسموم بر تو غلبه کرد کاری انجام نده بگذار آن سم به غیر خود تبدیل شود
- کتاب صوتی صبح جادویی تجربه نزدیک به مرگ در هر فرد به شکل متفاوت رخ می دهد
- دو روز مانده به پايان جهان تازه فهميد كه هيچ زندگی نكرده است
پربازدیدترین نوشتهها
مقالات و داستان های ترجمه شده از ترکی استانبولی از نویسندگان ترک و نویسندگان ایرانی
هدونیسم یا زندگی بر اساس لذت طلبی و لذت جویی
هدونیسم چطور به ما کمک میکنه که از رنج بیهوده ، به شادی برسیم
امروزه یک نقطه نظر فلاسفه مکتبی پرسر و صدا قدم به جهان گذاشته بنام hedonism «هدونیسم» یا زندگی بر اساس لذت طلبی و لذت جویی.
هدونیسم میگه در هنگام رنجش حواستون باشه که حتما خواب مناسب داشته باشید و به موقع یعنی شب ها که ترشح هورمون ها به حداقل رسیده تا نرون های مغزی ما استراحت کنند و تنش های ناشی از مصائب روزانه را تخلیه کنند. داشتن یک غذای مناسب و به موقع که محرک اعصاب نباشد هم خیلی کمک کننده ست ،بخصوص هنگام خوردن و نوشیدن به طعم واقعی آن آگاه باشی و ازشون لذت ببری.