یک کم من را نوازش کن - خاطرات عاشقانه هما
تاریخ: 9 خرداد 1400
منطقه آسیای استانبول
تا چشم بر هم زدن 2 ماه از سال 1400 هم گذشت و من هنوز در آرزوی دیدار تو میسوزم و چاره ای جز ساختن ندارم. شاید باور کردنی نباشد، با اینکه میدانم ، بودن و نبودنم برات فرقی نمی کند، اما هر بار که از پنجره اتاقم به بیرون نگاه می کنم، منتظرم که شاید تو رو به طور اتفاقی ببینم. چمدانی از خاطرات را هر شب مرور می کنم و حضورت را در کنارم احساس می کنم و با آرزوی تکرار آن شب رویایی جزیره، زیر نور ماه ، کنار دریای مرمره به خواب میروم.
الان غروب دل انگیز روز تعطیل و صدای موزیک همه فضای خانه را پر کرده و من کلمه به کلمه ی موزیک را به یاد تو فریاد میزنم....
🎶 تو که با همه بجز من مهربونی ، یک کمم من را نوازش کن تو که آرومه جونی، یک کم تو بغلت ، این تن خسته را خوابش کن تو اگه بخوای ، می تونی 🎶
“ امیرتتلو”
« بزرگترین دارو که برای یک انسان وجود دارد ، یک انسان دیگست »
تاریخ: 15 تیرماه 1400
اسکله جزیره کنالی آدا - استانبول
ساعت 4 بعدازظهر، اسکله بستانجی ، من و انتظار دیدنت و قدم زدن طولانی در زیباترین جزیره عاشقانه استانبول. جزیره ای که جای جای اون برای من حس عشقبازی و بودن هات را تداعی می کنه و در نبودن هات حاضرم سال ها با خاطراتت، جای جای این جزیره زندگی کنم. توی حال و هوای خودم بودم که با تیشرت قرمز، شلوارک سفید، کوله پشتی جزیره گردی جلوم ظاهر شد.
چقدر دلم برای نگاهش دلتنگ شده بود
عمیق به چشمهایش زل زدم ، عجیب حس عاشقانه را منتقل میکرد.
ناخوداگاه لبخند زدم و بی اختیار دستم را محکم گرفت و به سمت قایق حر کت کرد.
آغوش تو به غیر من ، به روی هیچ کی وا نکن ، من و از این دلخوشی ها ، آرامشم جدا نکن من برای با تو بودن ، پر عشق و خواهشم واسه بودن کنارت تو بگو به هر کجا پر میکشم
( شادمهر عقیلی )
تاریخ: 3 مرداد ماه 1400
اتاق کارم توی استانبول
ساعت 2 ظهره و دارم کارهای شرکت را انجام می دم اما بشدت دلم گرفته و دلم میخواد با کوچیکترین بهانه از شرکت بزنم بیرون و حال و هوایی عوض کنم.
صدای آهنگ همه اتاق را پر کرده بود و سعی کردم توی آهنگ غرق بشم تا گذر زمان را متوجه نشم.
🎶 تو را سلطان خود میدانمت تو را چون سایه می پندارمت هر چه تو دوری ، من صبورم 🎶
لعنت به این آهنگ های عاشقانه.
🎶 تو آمدی با هر نگاه مرا گرفتارم کنی این مرا روا نبود، از عشق بیزارم کنی به یاده تو من بیقرارم ای وای هنوز چشم انتظارم 🎶
بی اختیار گوشی موبایل را برداشتم. استیکر گل را فرستادم و به واتساپ خیره شدم شاید عکس العملی دریافت کنم.
🎶 چی می شه رد بشی از کوچمون یک نگاهی کنی ابرو کمون 🎶
تاریخ:5 آذر ماه 1400
تولدی دوباره و زندگی بدون او ...
روز پنجم آذر ماه، روزی که هر سال برای آمدنش خدا را شکر می کنم و خوشحالم که پا به این دنیای پر فراز و نشیب و پر از زیبایی گذاشته ام. امسال قرار بود در کافه ای که قبلا با هم نشانه کرده بودیم، تولدم را جشن بگیریم و آن روز در کنار هم بدور از همه دغدغه ها باشیم ...
اما افسوس
امروز که روز تولدم است، کنارم نیستی و دیگر نمی خواهم باشی .....
میدانی چرا؟؟
خوب میدانی چرا و میدانی که من مثل همیشه سکوت خواهم کرد. اما اینبار با همیشه فرق می کند و مطمین باش یکروز خواهی فهمید که با من و خودت چه کردی...
مواظب خودت باش و بدان که دوستت دارم تا بینهایت نه برای تو ، برای خودم
نویسنده: هما گردآوری مجله ازمیرتایمز
مطالب مرتبط
- بوگرافی خانم هما سرشار از احساسات و مهربونی
- آرشیو همه نوشته های هما | انتشار از مجله ازمیر تایمز
- سال 85 تصمیم مهاجرت به ترکیه در ذهنم شکل گرفت | مهاجرت
- آرشیو مجله ازمیر تایمز ترجمه فارسی ادبیات مد و لایف استایل ترکیه
- دانلود مجله و ژورنال های خارجی به زبان انگلیسی و فارسی ، از شرکت های مختلف ژورنال های روز دنیا
پربازدیدترین نوشتهها
مقالات و داستان های ترجمه شده از ترکی استانبولی از نویسندگان ترک و نویسندگان ایرانی
هدونیسم یا زندگی بر اساس لذت طلبی و لذت جویی
هدونیسم چطور به ما کمک میکنه که از رنج بیهوده ، به شادی برسیم
امروزه یک نقطه نظر فلاسفه مکتبی پرسر و صدا قدم به جهان گذاشته بنام hedonism «هدونیسم» یا زندگی بر اساس لذت طلبی و لذت جویی.
هدونیسم میگه در هنگام رنجش حواستون باشه که حتما خواب مناسب داشته باشید و به موقع یعنی شب ها که ترشح هورمون ها به حداقل رسیده تا نرون های مغزی ما استراحت کنند و تنش های ناشی از مصائب روزانه را تخلیه کنند. داشتن یک غذای مناسب و به موقع که محرک اعصاب نباشد هم خیلی کمک کننده ست ،بخصوص هنگام خوردن و نوشیدن به طعم واقعی آن آگاه باشی و ازشون لذت ببری.