انسانهای ضد فرهنگ به چه کسانی گقته می شود
این مقاله صلاحیت اثبات و یا رد موضوعات درج شده در آن را ندارد وصرفا جهت افزایش آگاهی و دانش عمومی از منابع مختلف و نقل قول های محققین تنظیم و ترجمه شده است.
انسانهای ضد فرهنگ به چه کسانی گقته می شود
ضد فرهنگ را با رفتار ضداجتماعی و فرهنگ ستیزی اشتباه نگیرید
- تعریف ضد فرهنگ
- ادبیات در ضد فرهنگ
- نقش رسانه در ضد فرهنگ
- موسیقی در ضد فرهنگ
- ضد فرهنگ دیجیتالی
- خلع بدن یعنی چه؟
- اصالت و آزمایش در ضدفرهنگ
- بی مکان بودن یا بی خانمانی در ضد فرهنگ
- مثال هایی از ضد فرهنگ ها
- همجنسگرایی و ضد فرهنگ
- استدلا بیل ازگربی در مورد ضد فرهنگ
خرده فرهنگ به چه فرهنگ ها و چه کسانی گفته می شود؟
ضدفرهنگ ، فرهنگی است که ارزشها و هنجارهای رفتاری آن بهطوراساسی با ارزشهای جریان اصلی فرهنگ جامعه متفاوت است ، که گاهی کاملاً مخالف آداب و رسوم فرهنگی اصلی است. یک جنبش ضدفرهنگی ، اخلاق و آرزوهای یک جمعیت خاص را در یک دوره کاملاً تعریف شده بیان می کند. وقتی نیروهای اپوزیسیون به توده بحرانی می رسند، ضد فرهنگ ها می توانند تغییرات فرهنگی شگرفی ایجاد کنند. نمونههای برجسته ضد فرهنگها در جهان غرب عبارتند از Levelers (1645-1650)، Bohemianism (1850-1910)، ضد فرهنگ پراکنده تر the Beat Generation (1944-1964)، و به دنبال آن ضد فرهنگ جهانی شده در دهه 1960 ( 1964-1974). همچنین خورده فرهنگ ها هم فرهنگی متفاوت هستند.
گروهی از افراد درون یک فرهنگ که خود را از فرهنگ مادری که به آن تعلق دارد متمایز می دانند و اغلب برخی از اصول بنیادین فرهنگ خانوادگی و یا جامعه خود را نقض می کنند خرده فرهنگ نام می گیرند. خرده فرهنگ ها هنجارها و ارزش های خود را در مورد مسائل فرهنگی، سیاسی و جنسی تغییر می دهند و با حفظ ویژگی های خاص خود ، خود را بخشی از جامعه می دانند.
تعریف ضد فرهنگ
جان میلتون ینگر در مقاله خود در سال 1960 در American Sociological Review، اصطلاح "contraculture" را ابداع کرد.(( به معنای ضدفرهنگ )) ینگر استفاده از اصطلاح ضد فرهنگ را پیشنهاد کرد: «هرجا که نظام هنجاری یک گروه ، به عنوان عنصر اولیه ، موضوعی در تعارض با ارزش های کل جامعه داشته باشد ، جایی که متغیرهای شخصیتی مستقیماً در توسعه و حفظ ارزش های گروه دخیل هستند و هر جا که هنجارهای آن تنها با ارجاع به روابط گروه با فرهنگ مسلط اطراف قابل درک باشد ، به آن افراد ضد فرهنگ گفته می شود.»
برخی از محققان ضد فرهنگ را به تئودور روزاک، نویسنده کتاب «ساخت فرهنگ ضد» نسبت دادهاند. در بحبوحه انقلاب اجتماعی که قاره آمریکا ، اروپای غربی ، ژاپن ، استرالیا و نیوزیلند را در طول دهه 1960 فرا گرفت ، در رسانه های خبری برجسته شد.
دانشمندان در خصوصيات و ويژگي هايي كه به «ضد فرهنگ» نسبت مي دهند، اختلاف نظر دارند. البته تعریف فرهنگ «فرهنگ اصلی» نیز دشوار است و از برخی جهات از طریق تضاد با فرهنگ ضد فرهنگ شناسایی و درک می شود. ضد فرهنگ ممکن است با فرهنگ توده ای یا «فرهنگ رسانه ای»، یا فرهنگ و ارزش های طبقه متوسط مخالفت کند. ضدفرهنگ گاهی بر حسب تضاد نسلی و رد ارزش های مسن تر یا بزرگسالان مفهوم سازی میشود.
ضد فرهنگ ممکن است به صراحت سیاسی باشد یا نباشد. معمولاً شامل انتقاد یا رد نهادهای قدرتمند فعلی ، همراه با امید به زندگی بهتر یا یک جامعه جدید است. به سیاست حزبی یا اقتدارگرایی نگاه مطلوبی ندارد.
توسعه فرهنگی نیز می تواند از طریق ضد فرهنگ تحت تاثیر قرار گیرد. محققانی مانند جوآن مارتین و کارن سهیل، ضد فرهنگ و توسعه فرهنگی را «عملی متعادلکننده میدانند، برخی از ارزش های اصلی یک ضد فرهنگ باید چالشی مستقیم برای ارزشهای اصلی فرهنگ مسلط باشد». بنابراین ، یک فرهنگ رایج و یک ضد فرهنگ باید در یک همزیستی ناآرام وجود داشته باشد و مواضع متضادی در مورد مسائل ارزشمندی که اساسا برای هر یک از آنها مهم است، داشته باشد.
"بر اساس این نظریه ، یک ضدفرهنگ میتواند کارکردهای مفید فراوانی را برای فرهنگ رایج انجام دهد ، مانند «مفصل کردن مبانی بین رفتار مناسب و نامناسب و ایجاد پناهگاه امن برای توسعه ایدههای نوآورانه»" در اواخر دهه 1960، هیپی ها به بزرگترین و قابل مشاهده ترین گروه ضد فرهنگی در ایالات متحده تبدیل شدند.
به گفته شیلا وایتلی، «تحولات اخیر در نظریه جامعه شناسی، نظریههای توسعه یافته در دهه 1960 را پیچیده و مشکل ساز میکند، بهعنوان مثال، فناوری دیجیتال، انگیزهای برای درک جدید ضدفرهنگ فراهم میکند». اندی بنت می نویسد که «علیرغم استدلال های نظری که می توان علیه ارزش جامعه شناختی ضد فرهنگ به عنوان یک اصطلاح معنی دار برای طبقه بندی کنش اجتماعی، مانند خرده فرهنگ ها ، مطرح کرد ، این اصطلاح به عنوان یک مفهوم در نظریه اجتماعی و فرهنگی باقی می ماند با این حال، این نه تنها شامل آرمان ها شهری، بلکه دیستوپیایی نیزمیشود .
مرگ چهرههای نمادینی مانند برایان جونز، جیمی هندریکس ، جیم موریسون و جانیس جاپلین. هجوم پوچ گرایانه در آلتامونت ، و شخصیت پنهان چارلز منسون نور تاریک تری را در دستور کار اصلی آن قرار داد ، چیزی که به ما یادآوری می کند که مسائل آسیب شناختی هنوز در دنیای امروز بسیار مهم هستند.
ادبیات در ضد فرهنگ
ضد فرهنگ دهه 1960 و اوایل دهه 1970 برند منحصر به فرد خود را از ادبیات برجسته تولید کرد ، از جمله کمیک و کارتون ، و گاهی اوقات به عنوان مطبوعات زیرزمینی از آن یاد می شود. در ایالات متحده ، این شامل کارهای رابرت کرامب و گیلبرت شلتون و آقای نچرال نیز می شود که به ایجاد (( به Truckin ادامه دهید. فریتز گربه ؛ گربه فردی چاق ; Fabulous Furry Freak Brothers; جلد آلبوم برای Cheap Thrills. و در چندین کشور به International Times، The Village Voice و مجله Oz )) کمک کرده است.
در اواخر دهه 1960 و اوایل دهه 1970، این کمیک ها و مجلات به همراه اقلامی مانند مهره ، بخور، کاغذ سیگار، لباس کراوات ، پوسترهای Day-Glo، کتاب و غیره برای خرید در مغازه ها در دسترس بودند.
در اواخر دهه 1960 و اوایل دهه 1970، برخی از این مغازهها که اقلام هیپی را میفروختند ، به کافههایی تبدیل شدند که هیپیها میتوانستند در آنجا بنشینند، گپ بزنند ، ماری جوانا بکشند، کتاب بخوانند، و غیره… باغ گندالف در جاده پادشاه لندن که مجلهای به همین نام نیز منتشر میکرد. یکی دیگر از کتابفروشیهای هیپی/آنارشیستی Mushroom Books بود که در منطقه بازار توری ناتینگهام قرار داشت.
نقش رسانه در ضد فرهنگ
برخی از ژانرها تمایل دارند جوامع را با محتوای خود به چالش بکشند که هدف از آن زیر سوال بردن هنجارهای درون فرهنگ ها و حتی ایجاد تغییر معمولاً به سمت یک روش فکری مدرن تر است. اغلب منابع این مناقشات را می توان در هنری مانند مارسل دوشان یافت که در سال 1917 بود. هنرمندان ستیزه جوی مانند بنکسی که اساس اکثر آثار آنها از رسانهها و فرهنگ اصلی خارج میشود تا قطعاتی را بیاورند که معمولاً بینندگان را شوکه میکند تا درباره قطعهشان با جزئیات بیشتر و مضامین پشت آن فکر کنند. یک نمونه عالی را می توان در دیسمالند یافت ، بزرگترین پروژه "آنارشیسم" که سازماندهی و به نمایش گذاشته شده است و آثار متعددی مانند کالسکه کدو تنبل پرنسس نمادین دیزنی ، به نظر می رسد بازسازی مرگ پرنسس دایانا را به نمایش می گذارد.
موسیقی در ضد فرهنگ
ضد فرهنگ در موسیقی بسیار مشهود است ، به ویژه بر اساس تفکیک ژانرها به ژانرهای قابل قبول و در شرایط موجود و غیر قابل قبول. از آنجایی که بسیاری از گروههای اقلیت از قبل ضدفرهنگ محسوب میشوند ، موسیقیای که آنها خلق و تولید میکنند ممکن است واقعیتهای اجتماعی سیاسی آنها را منعکس کند و فرهنگ موسیقی آنها ممکن است به عنوان بیان اجتماعی ضدفرهنگ آنها پذیرفته شود. این موضوع در رقص های با مفهوم فرکانس های پایه و فرهنگ پایه در "دیاسپورای صوتی" هنریکز منعکس شده است.
به گفته هنریکز، «فرهنگ پایه، فرهنگ خیابانی و مردمی از پایین به بالا است که توسط طبقه فرودست شهری که تقریباً به طور کامل خارج از اقتصاد رسمی زنده مانده اند، ایجاد می شود. اینکه موسیقی از نظر صوتی فرکانس پایینی دارد و به عنوان بازتاب دهنده فرهنگ پایین تلقی می شود، نشان دهنده ارتباط تاثیرگذار بین ضد فرهنگ و موسیقی تولید شده است. اگرچه موسیقی ممکن است به عنوان فرهنگ پایه و ضد فرهنگ در نظر گرفته شود، اما ممکن است در واقع از محبوبیت زیادی برخوردار شود که با برچسب زدن هیپ هاپ به عنوان یک ژانر ضد فرهنگ قابل مشاهده است، علیرغم اینکه یکی از موفق ترین ژانرهای تجاری و پرفروش است.
بسیاری از این هنرمندان اگرچه زمانی تابو بودند، اما در فرهنگ جذب شدهاند و دیگر منبع وحشت اخلاقی نیستند زیرا از موضوعات بحثبرانگیز علنی عبور نمیکنند یا اصول اصلی فرهنگ کنونی را به چالش نمیکشند. آنها به جای اینکه موضوعی برای ترس باشند، روندهای ظریفی را آغاز کرده اند که سایر هنرمندان و منابع رسانه ممکن است از آن پیروی کنند.
ضد فرهنگ دیجیتالی
تعریف و نظریه
ضد فرهنگ های دیجیتال، جوامع آنلاین و الگوهای استفاده از فناوری هستند که به طور قابل توجهی از فرهنگ رایج منحرف می شوند. برای درک عناصری که ضد فرهنگهای دیجیتال را شکل میدهند ، بهتر است با طبقهبندیهای لینگل از رویکردهای جریان اصلی گفتمان دیجیتال شروع کنیم: این فعالیت آنلاین به تجسم عدم تجسم مربوط میشود، که اینترنت بستری برای اصالت و آزمایش است، و اینکه تعاملات مبتنی بر وب بی مکان هستند.
خلع بدن یعنی چه؟
اساس تجسم آنلاین این است که برخلاف ماهیت فیزیکی تعاملات آفلاین، وجود فیزیکی کاربر هیچ ارتباطی با تعاملات آنلاین آنها ندارد. با این حال، برای کاربرانی که وجود فیزیکی آنها به حاشیه رانده شده یا توسط ضدفرهنگ شکل گرفته است مثلاً: (هویت های جنسیتی خارج از دوتایی ، اقلیت های قومی ، فرهنگ/مد پانک) تجربیات زیست آنها ذهنیتی را ایجاد می کند که به تعاملات آنلاین آنها منتقل می شود. همانطور که شاکا مک گلوتن بیان می کند: سیال بودن و بازیگوش بودن فضای مجازی و صمیمیت هایی که قرار بود از عهده آن برآید با جسمانی بودن مشخص شده است.
اصالت و آزمایش در ضدفرهنگ
این استدلال که اینترنت بستری برای اصالت و آزمایش است، نقش آن را در ایجاد یا تقویت هویت ها برجسته می کند. این رویکرد ادعا میکند که هنجارهای زندگی اجتماعی غیرمجازی توانایی کاربران را برای بیان کامل خود به صورت شخصی محدود میکند، اما تعاملات آنلاین این موانع را از بین میبرد و به آنها اجازه میدهد به روشهای جدیدی شناسایی شوند. یکی از کارهایی که این اکتشاف انجام میدهد، «گردشگری هویت» آنلاین است که به کاربران اجازه میدهد بدون هیچیک از خطرات فیزیکی آفلاین مرتبط با آن هویت، هویت خود را تصاحب کنند. انتقاد از این شکل آزمایش این است که به گردشگراینترنتی این تصور غلط می دهد که تجارب و تاریخ آن هویت را درک می کند، حتی اگر تعاملات اینترنتی آنها سطحی باشد. بهعلاوه، زمانی که بهعنوان وسیلهای برای خودنمایی فریبکارانه برای جلب توجه جوامع ضد فرهنگ دیجیتال استفاده شود، مضر است. با این حال، بهویژه برای ضد فرهنگهایی که به حاشیه رانده یا شیطانی هستند، آزمایش میتواند به کاربران اجازه دهد هویتی را بپذیرند که با آن هماهنگ هستند، اما از ترس پنهان میشوند و با آن فرهنگ درگیر میشوند.
بی مکان بودن یا بی خانمانی در ضد فرهنگ
رویکرد نهایی بر روی ارتباطات آنلاین به عنوان بی مکان است، و ادعا می کند که پیامدهای فاصله جغرافیایی توسط اینترنت باطل و بی اعتبار می شود. لینگل استدلال میکند که این رویکرد از نظر فنآوری قطعی است زیرا فرض بر این است که بیمکانی دسترسی به فناوری ایجاد میکند میتواند به تنهایی نابرابری ساختاری را اصلاح کند. علاوه بر این، مارک گراهام بیان میکند که تداوم استعارههای فضایی در توصیف تأثیر اجتماعی اینترنت، جهانبینی آفلاین/آنلاین دوگانه که میتواند روابط بسیار واقعی و نابرابر قدرت بین گروههای مختلف مردم را غیرسیاسی کرده و بپوشاند. این غیرسیاسیزدایی درک شده مانع از درک ضد فرهنگهای دیجیتال میشود. سلسله مراتب اجتماعی فرهنگی و قدرت در اینترنت جریان اصلی را شکل می دهد و بدون این جریان های اصلی به عنوان نقطه مقایسه، هیچ زمینه ای برای تعریف ضد فرهنگ دیجیتال وجود ندارد.
Camp Bisco ادعا می کند EDM ضد فرهنگ جدید است
مثال هایی از ضد فرهنگ ها
جوامع به حاشیه رانده شده اغلب برای برآوردن نیازهای خود در رسانه های فرهنگ اصلی تلاش می کنند. جسا لینگل، دانشیار دانشکده ارتباطات آننبرگ، به عنوان بخشی از مطالعات خود، تحقیقات میدانی را روی نمونههایی از ضد فرهنگ دیجیتال انجام داده بود. او در کتاب ضد فرهنگهای دیجیتال و مبارزه برای جامعه، بر جامعه بروکلین درگ و نبرد آنها برای فیسبوک ، برای برآوردن نیازهای خاص آنها در استفاده از رسانههای اجتماعی تمرکز کرد. در فرهنگ درگ، تعطیلات و فستیوالهای زیادی مانند هالووین، شب سال نو، و بوشوگ وجود دارد که آنها در یک زندگی شبانه عجیب و غریب جشن میگیرند. در حالی که از پلتفرمهای رسانههای اجتماعی مانند فیسبوک برای ارسال و ضبط رویدادهای فرهنگی خود استفاده میکند، جامعه درگ متوجه شکاف بزرگ بین جامعه عجیبتر و ضدفرهنگتر درگ کوئینها و جامعه جهانی ادعایی فیسبوک شده است. این شکاف بیشتر از طریق تغییر خطمشی فیسبوک از «نام واقعی» به «نام معتبر» در سال 2015، زمانی که صدها حساب درگ کوئین مسدود و بسته شدند، به دلیل عدم ثبت نام با نام قانونی خود، آشکار شد. جوامعی با فرهنگ فرهنگ دگرباش و نیازهای به حاشیه رانده شده به مبارزه برای برآورده کردن نیازهای رسانه های اجتماعی خود ادامه می دهند و در عین حال هویت ضدفرهنگی خود را در چشم انداز رسانه های اجتماعی امروزی که اینترنت عمدتاً در انحصار چندین شرکت های بزرگ فناوری است، متعادل می کنند.
همجنسگرایی و ضد فرهنگ
آزادی همجنس گرایان ( لزبین )( که پیشروی جنبش های اجتماعی مختلف LGBT در نظر گرفته می شود ) به دلیل پیوندهایش با ضد فرهنگ آن زمان ( مثلاً گروه هایی مانند پری رادیکال ) و به خاطر قصد آزادی خواهان همجنس گرا برای تغییر یا لغو نهادهای اساسی جامعه مانند جنسیت و خانواده به طور کلی، سیاست ماهیتی رادیکال، ضد نژادپرستی و ضد سرمایه داری داشت.
11 سوالات و تفکر متداول درباره لزبین ها ترجمه از ترکی استانبولی
در آغاز قرن بیستم، اعمال همجنس گرایی در این کشورها جرایم قابل مجازات بود. نگرش عمومی غالب این بود که همجنس گرایی یک نقص اخلاقی است که باید مجازات شود، همانطور که در محاکمه و زندان اسکار وایلد در سال 1895 به دلیل بی حیایی فاحش نمونه ای از آن بود. اما حتی در آن زمان نیز نظرات مخالفی وجود داشت.
بیل ازگربی استدلال می کند که:
رشته های مختلف ضد فرهنگ از جنبشهای هنری و سیاسی پیشین شکل گرفت. در هر دو سوی اقیانوس اطلس، در دهه 1950، فلسفه اگزیستانسیالیستی را با جاز، شعر، ادبیات، عرفان شرقی و مواد مخدر در هم آمیخت - مضامینی که همگی در ضد فرهنگ دهه 1960 جای داشتند.
بیل ازگربی، استاد بازنشسته رسانه، فرهنگ و ارتباطات در دانشگاه متروپولیتن لندن است. او کتابهایی به طور گسترده در مورد تاریخ فرهنگی بریتانیا و آمریکا در قرن بیستم منتشر کرده است.
ترجمه و گردآوری مجله ازمیر تایمز
مطالب مرتبط
- 11 سوالات و تفکر متداول درباره لزبین ها ترجمه از ترکی استانبولی
- همجنسگرایی از نگاه زیگموند فروید و جوامع جهانی
- چهار اصل جنبش لندایک درباره همجنس گرایی
- مقالات جامعه شناسی مجله ازمیر تایمز
- خرده فرهنگ به چه فرهنگ ها و چه کسانی گفته می شود؟
- استایل گوتیک چیست چگونه به سبک پوشش گوتیک لباس بپوشیم مد و فرهنگ گوتیک ترکیه
پربازدیدترین نوشتهها
مقالات و داستان های ترجمه شده از ترکی استانبولی از نویسندگان ترک و نویسندگان ایرانی
هدونیسم یا زندگی بر اساس لذت طلبی و لذت جویی
هدونیسم چطور به ما کمک میکنه که از رنج بیهوده ، به شادی برسیم
امروزه یک نقطه نظر فلاسفه مکتبی پرسر و صدا قدم به جهان گذاشته بنام hedonism «هدونیسم» یا زندگی بر اساس لذت طلبی و لذت جویی.
هدونیسم میگه در هنگام رنجش حواستون باشه که حتما خواب مناسب داشته باشید و به موقع یعنی شب ها که ترشح هورمون ها به حداقل رسیده تا نرون های مغزی ما استراحت کنند و تنش های ناشی از مصائب روزانه را تخلیه کنند. داشتن یک غذای مناسب و به موقع که محرک اعصاب نباشد هم خیلی کمک کننده ست ،بخصوص هنگام خوردن و نوشیدن به طعم واقعی آن آگاه باشی و ازشون لذت ببری.