تاریخچه همجنس گرایی و نظر زیگموند فروید در مورد آن
فهرست مطالب صفحه
- همجنس گرایی چیست؟
- تاریخچه همجنس گرایی
- مسائل اجتماعی و قانونی همجنس گرایی
- تأثیرات همجنس گرایی در جامعه مدرن
- نظر زیگموند فروید درباره همجنس گرایی
- تاریخچه جنبش همجنس گرایان: از دهه 1930 تا اوایل قرن 21
- چهار اصل جنبش لندایک
همجنس گرایی ، تعریف، تاریخچه و مسائل مربوط به آن
همجنس گرایی به معنای جذب عاطفی، عاشقانه و جنسی به افراد هم جنس است. این پدیده از گذشته های دور در جوامع مختلف وجود داشته و در طول تاریخ به اشکال مختلفی در جوامع مطرح شده است. این مقاله به بررسی همجنس گرایی، تاریخچه آن، مسائل اجتماعی و قانونی مرتبط با آن و تأثیرات آن در جامعه مدرن می پردازد.
همجنس گرایی چیست؟
همجنس گرایی یک گرایش جنسی است که در آن افراد به طور اصلی به هم جنس خود جذب می شوند. این گرایش میتواند در مردان (همجنس گرای مرد) و زنان (همجنس گرای زن) وجود داشته باشد. اصطلاحات دیگری مانند "گی" و "لزبین" نیز برای توصیف این افراد استفاده می شود.
دگرباش یعنی چی؟
به زبان ساده، دگرباش به کسانی اطلاق می شود که جنسیت و گرایش هایشان مطابق با انتظارات کلی جامعه نیست. این مفهوم کمک می کند تا افراد با هویت ها و گرایش های متفاوت درک و پذیرفته شوند و جامعهای با تنوع بیشتر ساخته شود که احترام به تفاوت ها را در اولویت قرار می دهد.
دگرباش به افرادی اطلاق می شود که هویت جنسیتی، گرایش جنسی، یا نقش های جنسیتی شان با معیارها و انتظارات رایج در جامعه همخوانی ندارد. این اصطلاح به طور گسترده تری برای اشاره به کسانی استفاده می شود که از هنجارهای سنتی مربوط به جنسیت و گرایش جنسی فاصله می گیرند و شامل افراد دوجنسگرا، همجنسگرا، ترنسجندر و دیگر هویت های متنوع جنسیتی می شود.
تاریخچه همجنس گرایی
همجنس گرایی در طول تاریخ به شکل های مختلفی مورد پذیرش یا رد واقع شده است. در برخی از جوامع باستانی مانند یونان و روم، همجنس گرایی به عنوان یک رفتار پذیرفته شده تلقی می شد. اما در بسیاری از جوامع دیگر، به ویژه تحت تأثیر ادیان ابراهیمی، همجنس گرایی به عنوان رفتاری ناپسند و گناه آلود تلقی شده و مجازات های سنگینی برای آن در نظر گرفته می شد.
مسائل اجتماعی و قانونی همجنس گرایی
در دنیای معاصر، حقوق افراد همجنس گرا به یکی از موضوعات مهم حقوق بشر تبدیل شده است. در بسیاری از کشورها، ازدواج همجنس گرایان به رسمیت شناخته شده و حقوق برابر با افراد غیرهمجنس گرا به آنها اعطا می شود. با این حال، در برخی از کشورها همجنس گرایی همچنان جرم محسوب می شود و افراد همجنس گرا با تبعیض های شدید مواجه هستند.
تأثیرات همجنس گرایی در جامعه مدرن
با پیشرفت جوامع و افزایش آگاهی عمومی، پذیرش همجنس گرایی در بسیاری از جوامع افزایش یافته است. این پذیرش به بهبود کیفیت زندگی افراد همجنس گرا کمک کرده و از تبعیض ها و آزارهای گذشته کاسته است. همچنین، افزایش حضور افراد همجنس گرا در رسانهها و فرهنگ عمومی به تغییر نگرشها و افزایش تحمل و پذیرش در جوامع مختلف کمک کرده است.
استایل میسترس
استایل دامیناتریکس یا میسترس شیطنت در جزئیات و زیبایی ژرف | استایل میسترس سبک لباس زنان سلطه گر ترکیبی از فتیش و جلوه گری با بی دی اس ام
همجنس گرایی به عنوان یک گرایش جنسی طبیعی و متداول در جوامع مختلف شناخته می شود. پذیرش و حمایت از حقوق افراد همجنس گرا میتواند به ایجاد جامعه ای برابرتر و عادلانه تر کمک کند. آموزش و آگاهی بخشی در مورد همجنس گرایی میتواند به کاهش تبعیض و افزایش پذیرش اجتماعی منجر شود. همجنس گرایی در این کشورها جرایم قابل مجازات بود. نگرش عمومی غالب این بود که همجنس گرایی یک نقص اخلاقی است که باید مجازات شود، همانطور که در محاکمه و زندان اسکار وایلد در سال 1895 به دلیل بی حیایی فاحش نمونه ای از آن بود. اما حتی در آن زمان نیز نظرات مخالفی وجود داشت.
نظر زیگموند فروید درباره همجنس گرایی
زیگموند فروید، بنیانگذار روانکاوی، نظرات پیچیدهای درباره همجنس گرایی داشت که در طول زمان تغییر کردند. برخی از نکات کلیدی درباره نظرات فروید در این زمینه عبارت اند از:
1. همجنس گرایی به عنوان بخشی از رشد روانی
فروید همجنس گرایی را بهعنوان یکی از نتایج طبیعی رشد روانی و جنسی انسان میدانست. او معتقد بود که همه افراد در ابتدا دارای گرایشهای دوجنسیتی هستند و از طریق فرآیند رشد و تکامل روانی به یک گرایش جنسی خاص تمایل پیدا میکنند. از دیدگاه فروید، همجنس گرایی یکی از نتایج ممکن این فرآیند است و به خودی خود به عنوان یک انحراف جنسی یا بیماری در نظر گرفته نمیشود.
2. علل همجنس گرایی
فروید بر این باور بود که همجنس گرایی میتواند ناشی از تعاملات پیچیده بین عوامل ژنتیکی، روانی و محیطی باشد. او به تأثیرات اولیه دوران کودکی و روابط با والدین بهویژه رابطه با والد همجنس و والد غیر همجنس اشاره میکرد. فروید معتقد بود که این عوامل میتوانند در شکلگیری گرایشهای جنسی فرد تأثیرگذار باشند.
3. عدم محکومیت اخلاقی
یکی از جنبههای مثبت نظریات فروید این بود که او همجنس گرایی را به عنوان یک انحراف اخلاقی یا پدیده ای که نیاز به محکومیت دارد، نمیدید. او با نگاهی علمی و روان شناختی به همجنس گرایی مینگریست و معتقد بود که نیاز به درک و مطالعه بیشتری در این زمینه وجود دارد.
4. نظریه عقده ادیپ و همجنس گرایی
فروید در نظریه عقده ادیپ توضیح میدهد که کودکان در سنین ۳ تا ۶ سالگی تمایلات جنسی ناخودآگاهی نسبت به والد غیرهمجنس خود دارند و در عین حال با والد همجنس خود رقابت میکنند. او بر این باور بود که اگر این مرحله به طور طبیعی طی نشود، ممکن است به همجنس گرایی منجر شود.
5. تغییرات در نظرات فروید
در طول زمان، نظرات فروید درباره همجنس گرایی تغییراتی داشت. در اوایل، او همجنس گرایی را بهعنوان یک نوع "انحراف" از توسعه جنسی طبیعی میدید، اما بعدها به دیدگاههای پیچیدهتری رسید و آن را به عنوان یک نتیجه طبیعی از فرآیندهای روانی مختلف در نظر گرفت.
به طور کلی، فروید با نگاهی علمی و روان شناختی به همجنس گرایی می پرداخت و معتقد بود که این پدیده نیازمند مطالعه و درک بیشتر است. نظرات او، اگرچه در برخی موارد با دیدگاه های مدرن متفاوت هستند، اما به پیشرفت درک علمی و روان شناختی از همجنس گرایی کمک کرده اند.
تاریخچه جنبش همجنس گرایان: از دهه 1930 تا اوایل قرن 21
دهه 1930: آغاز گردهمایی ها و فضاهای عمومی
طبق گزارش چارلز کایزر در کتاب "کلانشهر همجنس گرایان"، در اواسط دهه 1930 گردهمایی های نیمه عمومی با مضمون همجنس گرایان در ایالات متحده وجود داشت. همچنین کافه ها و حمام هایی وجود داشتند که مشتریان همجنس گرا را می پذیرفتند و به آنها سرویس می دادند. این مکان ها از روش های هشداردهنده ای مشابه با روش هایی که توسط سخنرانان دوران ممنوعیت استفاده می شد، برای هشدار دادن به مشتریان در مورد حملات پلیس استفاده می کردند. با این حال، همجنس گرایی به طور معمول در فرهنگ بوهمی قرار می گرفت و به خودی خود یک جنبش مهم نبود. سرانجام، فرهنگ واقعی همجنس گرایان، هرچند بسیار محتاطانه، اما با سبک ها، نگرش ها و رفتارهای خاص خود شروع به ریشه گیری کرد و صنایع شروع به پذیرایی از این گروه جمعیتی در حال رشد کردند. به عنوان مثال، موسسات انتشاراتی رمان هایی مانند The Velvet Underground را منتشر کردند که مستقیماً همجنس گرایان را هدف قرار می داد.
دهه 1960: ظهور سازمان های سیاسی همجنس گرایان
در اوایل دهه 1960، سازمان های سیاسی همجنس گرایان آشکارا مانند انجمن ماتاچین رسماً به رفتار توهین آمیز با همجنس گرایان اعتراض می کردند و ایده ریشه دار مبنی بر اینکه همجنس گرایی یک شرط نابهنجار است را به چالش می کشیدند و خواهان جرم زدایی از همجنس گرایی بودند. علیرغم همدردی بسیار محدود، جامعه آمریکا حداقل شروع به اعتراف به وجود جمعیت قابل توجهی از همجنس گرایان کرد. موسیقی دیسکو تا حد زیادی از صحنه کلوپ همجنس گرایان نیویورک در اوایل دهه 1970 به عنوان واکنشی به انگ زدن به همجنس گرایان و سایر گروه های بیرونی مانند سیاه پوستان توسط ضد فرهنگ آن دوران ظهور کرد. در اواخر این دهه، دیسکو بر نمودارهای پاپ تسلط داشت.
جنبش لندایک: حرکت به سمت جوامع زنانه
یکی دیگر از عناصر ضد فرهنگ دگر باش ها که در دهه 1970 آغاز شد و تا امروز ادامه دارد، جنبش لزبین ها، جنبش لندایک یا جنبش سرزمین زنان است. فمینیست های رادیکال با الهام از ابتکار بازگشت به سرزمین زنان به مناطق روستایی مهاجرت کردند تا جوامعی را ایجاد کنند که اغلب تنها زنان و/یا کمون های لزبین بودند.
فضاهای آزاد و شورش های استون وال
فرانچسکا پولتا، جامعه شناس، فضاهای آزاد را به عنوان مقیاس های کوچک در یک جامعه یا جنبش تعریف می کند که از کنترل مستقیم گروه های مسلط خارج می شوند، داوطلبانه در آن شرکت می کنند و چالش های فرهنگی خود را ایجاد می کنند که قبل یا همراه با بسیج سیاسی است. زنان در فضاهای آزاد مانند جشنواره های موسیقی، گروه های فعال و گروهک ها گرد هم آمدند تا ایده های خود را با همکارانشان به اشتراک بگذارند و ایده جنبش سرزمین لزبین ها را کشف کنند. رویداد مهم در جنبش حقوق همجنس گرایان آمریکایی، شورش های استون وال در شهر نیویورک در سال 1969 بود. به دنبال این رویداد، همجنس گرایان و لزبین ها شروع به اتخاذ تاکتیک های اعتراضی ستیزه جویانه ای کردند که توسط رادیکال های ضد جنگ و قدرت سیاه برای مقابله با ایدئولوژی ضد همجنس بازی استفاده می شد.
حذف همجنس گرایی از فهرست اختلالات روانی
نقطه عطف مهم دیگر، تصمیم انجمن روان پزشکی آمریکا در سال 1973 برای حذف همجنس گرایی از فهرست رسمی اختلالات روانی بود. اگرچه رادیکال های همجنس گرا از فشار برای تحمیل این تصمیم استفاده کردند، این موضوع سال ها در جامعه روان پزشکی مورد بحث بوده است و یکی از موانع اصلی برای عادی سازی همجنس گرایی این بود که درمانگران از پیشنهادات مشکوک و اثبات نشده سود می بردند.
اپیدمی ایدز: ضربه و تقویت جامعه همجنس گرایان
اپیدمی ایدز در بین لزبین ها و گی ها در ابتدا یک ضربه غیرمنتظره برای جنبش، به ویژه در آمریکای شمالی بود. گمانه زنی هایی وجود داشت که این بیماری برای همیشه زندگی همجنس گرایان را به زیرزمین می کشاند. از قضا، جداول ورق خورد. بسیاری از قربانیان اولیه این بیماری علناً فقط در محدوده گتوهای همجنس گرایان جزیره ای مانند روستای گرینویچ شهر نیویورک و کاسترو سانفرانسیسکو همجنس گرا بودند. آنها در زندگی حرفه ای خود و خانواده های خود باقی ماندند.
جوامع LGBT به طور فزاینده ای نه تنها به عنوان قربانیان یک بیماری، بلکه به عنوان قربانیان طرد و نفرت دیده می شدند. مهم تر از همه، این بیماری به نقطه تجمع یک جامعه همجنس گرایان که قبلاً راضی بود تبدیل شد. ایدز جامعه را از نظر سیاسی تقویت کرد تا نه تنها برای پاسخ پزشکی به این بیماری، بلکه برای پذیرش گسترده تر همجنس گرایی در جریان فرهنگ اصلی آمریکا مبارزه کند و در نهایت به یک گام مهم برای بسیاری از دگرباش ها تبدیل شد.
دهه 1980: ظهور موسیقی جدید و تغییر جنسیت ستارگان
در اوایل دهه 1980، چیزی که «موسیقی جدید»، موج نو، «پاپ جدید» نامیده شد، توسط MTV رایج شد و با تغییر جنسیت ستارگان «دومین تهاجم موسیقی بریتانیایی» مانند «بوی جورج» و «آنی لنوکس» به چیزی تبدیل شد که در آن زمان توسط نیوزویک به عنوان جریان اصلی متناوب به موسیقی راک سنتی مردانه/دگرجنس گرا در ایالات متحده نام گذاری شد.
قانونی شدن همجنس گرایی: پرونده لارنس علیه تگزاس
در سال 2003، دادگاه عالی ایالات متحده به طور رسمی تمام قوانین لواط را در پرونده لارنس علیه تگزاس غیرقانونی اعلام کرد.
چهار اصل جنبش لندایک عبارتند از
1. هویت و پذیرش خود
این اصل بر اهمیت شناسایی و پذیرش هویت همجنسگرایانه به عنوان بخشی از شخصیت فردی تأکید دارد. این جنبش از زنان لزبین میخواهد که با افتخار هویت جنسی خود را بپذیرند و از ابراز آن نترسند. پذیرش هویت خود به عنوان لزبین و همجنسگرا، نخستین گام برای ایجاد احساس تعلق و اتحاد در میان اعضای جامعه است.
2. اتحاد و همبستگی جامعه
جنبش لندایک بر اهمیت اتحاد و همبستگی میان زنان همجنسگرا تأکید دارد. این اصل به ایجاد شبکههای حمایت اجتماعی، گروههای بحث و تبادل نظر، و سازمانهای حمایتی منجر شده است که به زنان لزبین کمک میکنند تا احساس تنهایی و انزوا را کاهش دهند و از حمایتهای متقابل بهرهمند شوند.
3. مبارزه با تبعیض و نابرابری
این جنبش به شدت مخالف هرگونه تبعیض و نابرابری است که به زنان همجنسگرا اعمال میشود. مبارزه با تبعیضهای قانونی، اجتماعی، و فرهنگی یکی از اصول اصلی جنبش لندایک است. این مبارزه شامل فعالیتهای سیاسی، لابیگری، و اعتراضات عمومی برای بهبود حقوق و شرایط زندگی زنان لزبین میشود.
4. افزایش آگاهی و آموزش
یکی دیگر از اصول جنبش لندایک افزایش آگاهی عمومی درباره مسائل و چالشهایی است که زنان همجنسگرا با آنها مواجه هستند. این اصل به ترویج آموزش و آگاهیبخشی در مدارس، جوامع، و رسانهها میپردازد تا به کاهش تبعیض و افزایش پذیرش اجتماعی کمک کند. جنبش لندایک همچنین به ترویج تحقیقات و مطالعات در زمینههای مختلف مرتبط با همجنس گرایی و حقوق زنان میپردازد.
رویداد مهم در جنبش حقوق همجنسگرایان آمریکایی، شورش های استون وال در شهر نیویورک در سال 1969 بود. به دنبال این رویداد، همجنس گرایان و لزبینها شروع به اتخاذ تاکتیکهای اعتراضی ستیزهجویانهای کردند که توسط رادیکالهای ضد جنگ و قدرت سیاه برای مقابله با ایدئولوژی ضد همجنسبازی استفاده می شد. نقطه عطف مهم دیگر تصمیم انجمن روانپزشکی آمریکا در سال 1973 برای حذف همجنسگرایی از فهرست رسمی اختلالات روانی بود. اگرچه رادیکالهای همجنسگرا از فشار برای تحمیل این تصمیم استفاده کردند ام این موضوع سالها در جامعه روانپزشکی مورد بحث بوده است و یکی از موانع اصلی برای عادیسازی همجنس گرایی این بود که درمانگران از پیشنهادات مشکوک و اثباتنشده سود میبردند.
ترجمه و گردآوری مجله ازمیر تایمز
مطالب مرتبط
- 11 سوالات و تفکر متداول درباره لزبین ها ترجمه از ترکی استانبولی
- تش سلتانا خواننده و ترانهسرای استرالیایی ( LGBT ) که خارج از جنسیت خود شناخته می شود
- معنا در هر فرهنگ خصلتی یگانه به خود دارد نویسنده شهرزاد قصه نویس
- ضد فرهنگ چیست و به چه کسانی ضد فرهنگ گفته می شود
- استایل گوتیک چیست چگونه به سبک پوشش گوتیک لباس بپوشیم مد و فرهنگ گوتیک ترکیه
- دانلود رایگان مجله و ژورنال های روز دنیا به زبان اصلی و انگلیسی مجله های مد عکاسی تکنولوژی زنانه و مردانه
پربازدیدترین نوشتهها
مقالات و داستان های ترجمه شده از ترکی استانبولی از نویسندگان ترک و نویسندگان ایرانی
هدونیسم یا زندگی بر اساس لذت طلبی و لذت جویی
هدونیسم چطور به ما کمک میکنه که از رنج بیهوده ، به شادی برسیم
امروزه یک نقطه نظر فلاسفه مکتبی پرسر و صدا قدم به جهان گذاشته بنام hedonism «هدونیسم» یا زندگی بر اساس لذت طلبی و لذت جویی.
هدونیسم میگه در هنگام رنجش حواستون باشه که حتما خواب مناسب داشته باشید و به موقع یعنی شب ها که ترشح هورمون ها به حداقل رسیده تا نرون های مغزی ما استراحت کنند و تنش های ناشی از مصائب روزانه را تخلیه کنند. داشتن یک غذای مناسب و به موقع که محرک اعصاب نباشد هم خیلی کمک کننده ست ،بخصوص هنگام خوردن و نوشیدن به طعم واقعی آن آگاه باشی و ازشون لذت ببری.