سنگهای نازنین من

داستان طنز سنگ کلیه های نازنین من ، بدبختی از آنجا شروع شدکه یک ویروس خوش خط وخال زیبا روی زشت پندار جهان و گرفتار کرد ویروس کورونا یا کرونا
15.05.2022
داستان و ادبیات
ازمیرتایمز > مقالات > سنگهای نازنین من
سنگهای نازنین من

داستان طنز سنگ کلیه های نازنین من

سنگها برای که به صدا درمی آیند

یک خانواده معمولی


E12

ماجرا از جایی شروع شد که

اینجانب یک عدد ترازوی دیجیتال هدیه گرفتم که توانایی ثبت صدم گرم وزن روهم داشت😑

تا قبلتر از این هدیه ، به شخصه با حس ششم میزان بی ام آی (BMA ) ومیزان چربی وحتی اضافه وزن وتشخیص میدادم. 😁 مثلا روزهایی که وعده غذایی سالاد الویه ,آش رشته یا کتلت بود تشخیص میدادم حداقل دوکیلو چاق شدم و حتما ازشنبه باید رژیم شروع کنم ، روزهایی که بیشتر بیرون ازخونه بودم یا به نوعی دستم ازیخچال کوتاه بود یا سازآشپزی کردنم کوک نبود با حسی شبیه برنده شدن در مسابقات المپیک روزها روسپری میکردم و دقیقا همین روزها روزهای طلاییه کم کردن وزنم بود... ویروس کورونا یا کرونا

بدبختی از انجایی شروع شد  که یک ویروس خوش خط وخال زیباروی زشت پندار جهان و گرفتار کرد ، بماند که چه ها کرد وچه ها نکرد...

ولی بااندام من به شکل  تجمع چربی و اضافه وزن خیلی کارهای زشتی کرد که نتیجه شد ، حداقل هجده کیلو اضافه وزن 😑🙄😏🤨😐😤 .....

E13

اعتراف میکنم

تا قبل ازدواج اندام باربی مانندی داشتم بعدازازدواج و به خصوص مادر شدن کلا سیستم به نحوی شد که هر جور و با هر ترازویی خودم و میسنجیدم متوجه میشدم...

اخلاق مهمه ولا غیر 😏😊

سین جاوید طنر تلخ اعتراف میکنم فقط اخلاق مهمه ولاغیر

حساب کردم و نتیجه گرفتم با این حجم چاق شدن دیگه فقط می‌تونم رو مهربونیم حساب باز کنم...  چاقی موند و من سنگینترشدم با اجازه زمان ورزش کلیه هام سکسیفون میزدند... بازوهام صدای ویلون میداد و حس میکردم کشکک زانوهام مثل پوست روی تمبک دارن شش و هشت مینوازن 🤪 ، از گروه موسیقی که بگذریم مشکل پهلوچپ بود که تا جاییکه دانشم ازعلم پزشکی میگفت نه جای آپاندیسه نه عضو مفیدی توشه نهایتا دوتا پیچ روده است که گاهی چند باد مخالف میتونه توش بِوَزه. 😈

بادرد  پهلوکم کم شبیه شاسی شکسته ها به سمت چپ خم شدم مثل اتوبوسی که کمک فنرش شکسته ، اتوبوس از لحاظ طول وعرض والبته ارتفاع که دقیقا خودمودرهمین ابعاد میدیدم مسایل ومشکلات زنانه که کلا شاخه بزرگ وپیچیده ای ازعلوم پزشکیُ شامل میشه وشاخه های زیادی هم داره وکمترخانمی هست که بااین مسائل دست وپنجه نرم نکرده باشه ، اولین جوانه های شک و درمغزم رشد داد... 😏🧐 بــــــــــــلههههه مشکل زنانه است . 🤨😑

با مراجعه به پزشک  زنان درب دیگری از زندگی بروی چشمان بنده حقیر باز شد 😐 چنانکه کلا نه تنها چشم بلکه تمام منافذ حتی منافذ بسته مادزاد هم گشوده شدند ، مشکل زنانه فقط اخلاق نداشته ام بود ، ونبود ذره ای عشوه و کرشمه در رفتار🙄 ، که لازمه ی زندگی هر بانو ولازمه ی دلبریست .. مشکل فراتر از مسائل هورمونی بود خوشبختانه با یک سونوگرافی ساده مشخص شد .. سنگهام والبته پشمهایم که با تک تک سنگهایم در حال ریختن بود گویا دوعضو دوقلو بزرگوار کوچک با مسئولیتی بزرگ در وقت بیکاری اقدام به ساخت دیوار چین کرده بودند 😐😒 سنگهای چند میلی از دو دَهم تا دوازده دهم و حتی بیشتر  .....

منی که  از کلیه فقط اسمش و شنیده بودم و اینکه ممکن خشم و به شکل سنگ نشان بده حالا رفته بودم داخل لیست بیماران سنگ ساز وحتی سنگ اندازان جان برکف.. 🙄😑🤒

مصرف دارو شروع شد انواع آمپولای تزریقی و کپسولهای ضد سنگ وتعیین رژیم از نوع غذایی ، آمپولهای تزریقی سنگهارو به صدا درآوردن ولی عضله ای برای نشستن برای من نماند هر سمت نشیمنگاه چندین نهال گردو کاشته شد که حتی میوه هم داشتند بخش تزریقات بیمارستان با  دیدن چهره من یاد حقوق کم و وضعیت گرونی می افتادند و مثل دارت ، عضله پشت ونشانه می رفتن ....  🎯🥴  خاطرم هست آخرین بار پرستاری به همکارش گفت سنگ کلیه داره ، ده امتیازی بزن.... 😑😐 و من طبق رسوم مسلمانی اشهدمو بلند گفتم پرستار هم صدق الله وعلی العظیم و با صوت تلاوت کرد و آمپول وچون دارت به مرکز سیبل فرضی فرود آورد .

هنوزاز یادآوریش نصف بدنم فلج میشه

E15

ماجرا به همینجا ختم نشد 😑 با هر تلفن  مادر راز نگهدارم به کل خانواده از اقوام وآشنایان تا اقوام خارج از وطن اعلام کرد کلیه اهدایی دارن آماده باشن چون وضع من خیلی خرابه و طبق رسوم خانواده های اصیل ایرانی که ما هم مستثنی ازین تبار نیستیم نسخه ها جهت درمان من پیچیده شد...😅

نسخه اول مربوط به خاله عزیزم که عمریست برای تمام بیماریها رژیم دمنوش تجویز میکند آخرین بار با آب فلفل دلمه ای رژیم لاغری وپاکسازی بدن گرفته بود خاطرم هست به خاطر سوراخ شدن معده یک هفته بیمارستان بستری شد.🤣 واما تجویز ایشون ،، آبجو بخوره سنگاش میریزه ... 🍻😀 این نسخه آشناست اولین توصیه به کسی که سنگ کلیه داره همیشه آبجو و آب زیاد بخور.....  

نسخه دوم از دوستی در دیاری دور دست  انبر نثارا 😐😑🤢  دود کن شاید سنگ دفع نشه ولی عفونت ریه ات میره انگار از مادر تازه متولد شده ...

نسخه سوم ..  هندونه بجوشون بخور دفع نشد تف  کن زیرهمین پست ...

نسخه چهارم  بهش فکر نکن خودش می افته 🤨

نسخه پنجم وااای طفلک جوونه چرا آخه سنگ داره همسایمون داشت پارسال طفلک تب کرد بستری شد گفتن تو لوله اش رسوب داشته هوا به کلیه اش نرسید مرد  !!!😐😑🙄😶

نسخه ششم کلیه دست دو براش پیدا میکنم عین ساعت کار کنه نگران نشید ..😏

نسخه هفتم  طناب بزنه سنگاش وتمام میکروباش باهم میریزه !!  که امیدوارم طناب دورگردنش بپیچه کسیکه این نسخه وتجویز کرده 😑 من نه تنها سنگهام نیوفتاد هر لحظه حس زایمان طبیعی و تجربه میکردم .. 😬  خلاصه از روزیکه متوجه سنگهای کلیه شدم دردم که کم نشد صد برابر هم شد ...

حالا من شدم یک آدم سنگ کلیه دار وشک ندارم تقصیراون مهمونی که سالها پیش سرزده میومد منم خودمومیزدم بخواب از شدت فشارمثانه توی اتاق می ترکیدم ولی حاضرنبودم برم حال و احوال پرسی کنم. شاید تقصیر لیوانهای آبی که در طول روز یادم رفته بخورم یا شاید بدنم دوست داشته کاردستی درست کنه 😏🙃🤗 سنگی از جنس خودش یا قلبم داشته سنگ میشده و کلیه هام بارمسئولیت وبه دوش کشیدن 10 میلی متریا ده میلی گرم چیزی نیست ولی اگر طلا باشه خیلی ارزشمنده.

یک گره اندازه عدس هیچی نیست ولی اگر الماس باشه میتونه زندگی ودگرگون کنه حجمهای میلی گرمی هیچی نیستن ولی کسیکه سنگ کلیه دفع کرده میدونه طلا و الماس  یک قیراطی و درلحظه دفع حاضره بده ولی همون سنگ کلیه چند میلی بی مشکل وبی درد دفع بشه..   تعریف کوچیک و بزرگ بودن ِواحد ها تو شرایط مختلف تو ذهن ما متفاوت میشه.


نویسندهسین جاوید   گردآوری مجله ازمیرتایمز 

پربازدیدترین نوشته‌ها

مقالات و داستان های ترجمه شده از ترکی استانبولی از نویسندگان ترک و نویسندگان ایرانی

رمان قطار چهار و بیست دقیقه عصر

نسخه چاپی کتاب قطار چهار بیست دقیقه ی عصر برای فروش خارج از ایران

رمان "قطار چهار بیست‌دقیقه ی عصر" [که درحقیقت ادامه ای بر نخستین رمان بسیار پرفروشِ نویسنده (کافه پیانو) است] تاکنون در ایران به چاپ نرسیده و برای نخستین بار، توسط انتشارات "اُ آسیس" هم به زبان فارسی و هم به زبان ترکی در ترکیه منتشر شده است.

ارسال در ترکیه: همان روز
  • نویسنده: فرهاد جعفری / Jafari Farhad
  • نوبت چاپ در ترکیه: چاپ اول MARCH 2024
  • شابک (ISBN) ترکیه: 9786259461717
  • ناشر: OASIS
برسی و خرید کتاب از oasis
رمان قطار چهار و بیست دقیقه عصر