پنجره موفقیت

پنجره موفقیت مدیریت سرمایه قسمت اول نویسنده جلال عربگل مات و مبهوت بودم اصلا نفهمیدم چی شد صد دلاری آمریکا فارکس
22.05.2022
رشد کسب و کار 10 برابری
ازمیرتایمز > مقالات > پنجره موفقیت
پنجره موفقیت

 پنجره موفقیت - مدیریت سرمایه قسمت اول -  نویسنده جلال عربگل

مدیریت سرمایه


مات و مبهوت بودم اصلا نفهمیدم چی شد

قسمت اول

هوا داشت کم کم تاریک میشد و من از صبح تو خیابونا راه میرفتم و مثل دیونه ها با خودم حرف میزدم . خدایا چرا من ،مگه من چه گناهی کرده بودم که باید اینجوری بشه، یکدفعه با صدای بوق ی ماشین به خودم اومدم که رانندش داد میزد و میگفت میخوای خودکشی کنی راه بهتریم هست و رد شد و رفت. هوا کاملا تاریک شده بود که به خونه رسیدم. حوصله هیچکسی رو نداشتم. بیست و چهار ساعت بود که نخوابیده بودم و اصلا خواب به چشمام نمیومد.همش به خودم میگفتم مگه میشه .

 

چرا قسمت بزرگی از سرمایه کارم تو اون پنج ساعت کذایی از بین رفت.تمام پس اندازم و بعلاوه پولی که قرض کرده بودم

 

بیشتر هم ناراحت بدهکاریم بودم.

چند سال باید کار میکردم تا بدهیمو بدم؟ 

 با فکر به اینکه چجوری به همسرم بگم ،چون با پول قرض کردن کاملا مخالف بود، خوابم برد.

بله درست حدس زدین ، شغل من فعالیت تو بازار ارزهای دیجیتال بود که به واسطه یکی از دوستانم با این کار آشنا شده بودم. یک ماهی بود که فعالیت داشتم و نسبت به سرمایم سودهای نسبتا خوبی کسب میکردم و حسابی به خودم مغرور شده بودم و فکر میکردم دستم حسابی روی کار خوابیده و حرفه ای شدم.علیرغم مخالفت نزدیکانم شغلم رو رها کردم و چون سرمایم کم بود پول قرض کردم که ای کاش این کا رو نکرده بودم. به شدت به این شغل علاقه داشتم که همین علاقه سبب شده بود که به همه جای بازار سرک بکشم و سرمایه گذاری کنم.

چند روز اول هر کاری که میخواستم انجام بدم با  دوستی که این شغل رو به من معرفی کرد  مشورت میکردم و با مخالفت شدیدش مواجه میشدم که میگفت راهی رو که من رفتم تو نرو. پیش خودم میگفتم چشم دیدن اینکه من سود می کنم رو نداره . صبح روز بعد با روح و بدنی خسته از خواب بیدار شدم و تنها راهی که به مغزم رسید این بود که با دوستم ملاقات کنم و موضوع رو بهش بگم. اولش کلی سرزنشم کرد و بعد از اینکه حال خراب منو دید ،گفت کاریه که شده باید به فکر چاره بود و ادامه داد من شخصی رو میشناسم که میتونه کمکت کنه تا از این کلاف سر در گم بیرون بیایی و اگر به حرفاش گوش کنی موفق میشی.من که انگار نور امیدی درونم روشن شده بود و مشتاقانه گفتم من حاضرم،بریم.

ادامه دارد ....


گردآوری از شرکت مسترسیگنال    نویسنده: جلال عربگل

پربازدیدترین نوشته‌ها

مقالات و داستان های ترجمه شده از ترکی استانبولی از نویسندگان ترک و نویسندگان ایرانی

مجله مد و لایف استایل ترکیه شماره 39

استایل لباس زنانهاستایل دختنران الکترونیکیالاهه لیت زن دوم آدم

مطالبی که در این شماره می خوانید

  • استایل مو و پوشش دختران الکترونیکی استایل ترند دختران تیک تاک
  • متاورس و حقایق آن
  • استایل های روز دنیا
  • مد ترجمه شده از ترکی استانبولی
  • هیئت زنان کارآفرین ازمیر
  • انجمن کارگردانان زن ازمیر
برسی و دانلود
مجله مد و لایف استایل ترکیه شماره 39