معرفی ده کتاب کلاسیک برتر ادبیات ترکیه
انتخاب ده اثر اول کلاسیک ترکیه از صد اثر برتر
- کتاب اینجه ممد ، نویسنده یاشار کمال
- کتاب ناتوان در نگه داشتن ، نویسنده اوغوز آتای
- کتاب موسسه تنظیم ساعت ، نویسنده احمد حمدی تانپینار
- کتاب رمان ذهن آرام ، نویسنده احمد حمدی تانپینار
- کتاب هتل مام میهن (هتل آنایورت) ، نویسنده یوسف آتیلگان
- کتاب سیاه ، نویسنده اورهان پاموک
- کتاب بر خاک های حاصلخیز ، نویسنده اورهان کمال
- کتاب مرد ولگرد ، نویسنده یوسف آتیلگان
- رمان عشق ممنوع ، نویسنده خالد ضیاء اوشاک لیگیک
- کتاب نام من سرخ ، نویسنده اورهان پاموک
آثار برتر ادبیات کلاسیک ترکیه را چگونه انتخاب کردیم؟
این رتبه بندی با اعطای امتیازهای 10، 9، 8، 7، 6، 5، 4، 3، 2، 1 به کتاب های فهرست اعضای هیئت داوران انجام شد. به آثار موجود در فهرست اعضایی که ترجیحات خود را خارج از ترتیب داده بودند، معادل 1 امتیاز تعلق گرفت.
ده اثر کلاسیک برترادبیات ترکیه
Yaşar Kemal (ince memed)
1. کتاب اینجه ممد ، نویسنده یاشار کمال
حسنعلی توپتاش میگوید من 13 ساله بودم که کتاب اینجه ممد نوشته یاشار کمال را خواندم (عضو هیئت داوران)
ما میگوییم هوس. ما به بچه هایمان می گوییم هوس همه چیز را نکنند! پدر مادر ها همیشه هشدار می دادند و این صدای هشدار دهنده بدون شک صدای فقر بود که از زبان مادر و پدر ما صحبت می کرد. در چنگال این هشدارها، حتی در آن سن و سال، به گورستان عظیمی از شور و شوق تبدیل شده بودیم. چیزهایی که ما در مورد آنها هیجان زده بودیم چیزهای کوچکی بود که دوران نوجوانی ما را تزئین می کرد. یک کمربند، یک پیراهن یا یک شلوار. بیایید بگوییم که این یک خودکار زیبا یا دوچرخه ای بود که نوارها و منگوله های درخشان روی دسته هایش می رقصید. آن زمانها نمیدانم چه گوهری در خودم دیدم که عاشق باغلاما* شدم ((باغلامابه ترکی: Bağlama) نام سازی ریشه گرفته از مردم منطقه آناتولی و آذربایجان است و در میان مردمان ترک و ترکمن های عراق رایج است ) ، خواستم ، هوس کردم و بالاخره باغلاما گرفتم. به محض اینکه آن را خریدم، شاگرد یک استاد باغلاما در شهر شدم.
وقتی به حضور استادم رسیدم، اولین کاری که استادم کرد این بود که مضراب پلاستیکی باگلاما را برداشت و به زمین انداخت. در حالی که پرتاب می کرد، فریاد زد: " مضراب باید از پوست درخت گیلاس باشد! " با خودم گفتم: « درس یک » و البته بلافاصله با عجله ، بکه ای از پوشت درخت گیلاس پیدا کردم و آمدم. در حالی که استاد از آن مضراب درست می کرد، با چاقوی جیبی در دست، از درختان مختلف برایم گفت. او گفت: « آنها وقتی از ریشه خود جدا می شوند نمی میرند، تا زمانی که پوسیده شده و با خاک مخلوط شوند و ناپدید شوند، زندگی می کنند » و از هر چیز ، از در به پنجره مثال های مختلفی زد. و اصلا نمیدانم داستان که 22 سال بعد مینویسم، در آن زمان در گوشهای از ذهنم زندگی میکند و بعدها شکوفا می شود. آنچه بیاد دارم این است که وقتی داشتم او را ترک می کردم، استادم آن روز درس های زیادی به من داد. او گفت: " وقتی به خانه می روید، باگلاما (( باغلاما )) را به دیوار آویزاد نکنم زیرا دسته آن خم می شود، آن را به سقف آویزان کن، بگذارید در هوا آویزان شود."
İnce Memed - YAŞAR KEMAL 1955
puan: 431
من هم همین کار را کردم، باگلاما (( باغلاما )) را به قلابی در سقف آویزان کردم. من این کار را با احتیاط انجام دادم تا اتفاقی برای باگلاما نیفتد. اینجا بودم که، مثل قورباغهای که زیر هوس خود از سقف آویزان شده بودم، سپس دراز کشیده و در حال خواندن « اینجه ممد » یاشار کمال بودم که از دوستم قرض گرفته بودم. با اشتیاق زیاد می خواندم. در حالی که خدیجه را به کوزان منتقل می کردند، ممد او را از دست ژاندارم ها گرفته بود و هر دو به همراه ایراز در غار پنهان شده بودند. زمستانی پر از فقر بر سرشان گذشته بود. سپس توپال علی که تسلیم اشتیاق به ردیابی شده بود، نیکی و بدی را در اندیشه فراموش کرده و تقریباً از حال رفته بود، دوباره روی صحنه حاضر شد. اما این بار خودش را مهار کرد، با وجود اصرار گروهبان عاصم، از ممد پیروی نکرد. ژاندار ها به جلوی غار آمدند و درگیری شروع شد. تیراندازی شروع شد. دستم تندتر و سریعتر به سمت سینی انگور کنارم می رفت. و به سعت انگور های کنده شده از خوشه به دهانم می افتادند. سپس به هیجان انگیر ترین نقطه داستان رسیدم، درد زایمان هاتچه ( خدیجه ) در شدیدترین قسمت درگیری شروع شد. در آن لحظه گیج شده بودم که چه کار کنم، متعجب بودم و با صدای جیغ هاتچه که در گوشم پیچید، در میان شلیک گلوله ها با هیجان بلند شدم. به محض اینکه بلند شدم سرم به هوسم که در بالای سرم آویزان بود برخورد کرد، که البته از قلابش جداشده روی زمین افتاد و شکست.
13 ساله بودم که « اینجه ممد » را شروع به خواندن کردم، اما وقتی آن روز به پایان رمان رسیدم، قطعاً 13 سال نداشتم، در آن دو روز چندین سال بزرگ شده بودم. انگار ذهنم نفس عمیقی کشیده بود و طبیعت آمده و من را از رنگ ها و بوها و صداها و برق هایش پر کرد. علاوه بر همه اینها، احساس میکردم که شور و شوق من برای نویسندگی بسیار زیاد شده است. این را مدتها بود که احساس می کردم.
اتهم باران، عبدالله آتشچی و من بعد از 40 سال می خواستیم یاشار کمال را از چشم دنیا ببینیم. اینجه ممد را در 13 یا 14 سالگی خواندیم، و با حرف هایش بزرگ شدیم و با این ذوق و شوق بلند شدیم و راه افتادیم. اول رفتیم استانبول. فردای آن روز در راه خانه یاشار کمال، نمی دانستیم چه چیزی در انتظار ماست، شکلات ببریم یا دسر، گل باشد یا خردل، نتوانستیم تصمیم بگیریم. البته ما می خواستیم کوه ها و دشت ها و رودخانه های آناتولی را کادو کرده و برای او ببریم. در می خواستیم جوراب هایی که در « اینجه ممد » توصیف کرده بود، مانند صورتش با برگ، بوسیدن پرندگان، بوسیدن گل ها و راه رفتن آب ها را تزئین شده به ای هدیه کنیم. در حالی که ما در مورد آن صحبت می کردیم، قرار ملاقات فردای آن روز عصر همان روز به دلیل یک مشکل ناگهانی سلامتی لغو شد. پس با اشتیاق به آنکارا برگشتیم.
قبل از رسیدن به آنکارا ، کسی که پل بزرگی بین ادبیات کلامی و ادبیات مکتوب ترکیه ساخته بود به دیار باقی رفت.
OĞUZ ATAY (Tutunamayanlar)
2. کتاب ناتوان در نگه داشتن ، نویسنده اوغوز آتای
پروفسور ییلدیز اجویت می گوید: (عضو هیئت داوران)
( این کتاب دری را باز کرد که قبلا هیج کس نتوانسته بود باز کند )
وقتی فهمیدم «کتاب ناتوان در نگه داشتن» در رتبه دوم تحقیقات روزنامه شما قرار گرفته تعجب نکردم. اما یاد صحبتی افتادم که با یکی از دوستانش داشت. قلبم پاره پاره شده بود هنگامی که او می گفت کتاب هایش نادیده گرفته می شوند، دوستش اوغور اونل به او گفت که همه هنرمندان برجسته این را تجربه کردند، زیرا آنها فقط پس از مرگشان هست که آثارشان فهمیده می شود. اوغوز آتای عصبانی شده و فریاد زده بود: "من می خواهم تا زمانی که زنده هستم دیده و فهمیده شوم و دوست دارم با خواننده های خود یکپارچه شوم."
او در آخرین جمله از یکی از زیباترین داستان هایش به نام «قصه گویان راه آهن» می گوید: «من اینجا هستم خواننده عزیزم، کجایی؟» اگر الان اوغوز آتای از جایی ما را تماشا می کند، مطمئنم که از نتیجه بسیار راضی است. و من مطمئنم؛ او همچنین در مورد زندگی، محافل ادبی و ادبیات ترکی و ناامیدی شوخی کرده.
OĞUZ ATAY 1971
Aldığı puan: 378
وقتی اوغوز آتای در سال 1968 شروع به نوشتن رمان "Tutunamayanlar ناتوان در نگه داشتن" در خانه ای در بی اوغلو کرد ، او می دانست که دری را باز کرده است که هیچ کس تا به ان روز آن را باز نکرده بوده. قسمت گیج کننده این رمان ، که اوغوز آتای برای تمام کردنش ماه ها به نوشتن بر روی ماشین تایپ بزرگ مدل قدیمی اش ادامه می دهد، تنها ماهیت فرمالیستی ادبیات ترکی نیست. سالی که این رمان نوشته شد به عنوان دوره ای از آشفتگی اجتماعی بزرگ در کشورهای غربی در تاریخ ثبت شده. شورش های دانشجویی که به شکل شورشی علیه نظم مستقر به نظر می رسد، به دانشگاه های ترکیه نیز سرایت کرده بود. ادبیات ترکی اواخر دهه 1960، طبق معمول، جهت گیری اجتماعی دارد. با این حال، برخلاف غرب، جامعه گرایی را در مرکز درک ادبیاتی قرار داده است که به شدت به انواع نوآوری ها وابسته است و پیله زیبایی شناسی وضع موجود را با طناب های فولادی به دور آن می بافد: این پیله فهم است. که در جریانی به نام رئالیسم یک قرن پیش، در سطوح فرم و محتوا تنیده شده است. در آن روزگاری که رمان های روستایی با زیبایی شناسی باستانی، با رویکرد سنتی/واقع گرایانه، با محتوای سوسیالیستی در ادبیات ترکی تاج گذاری می شد، اوغوز آتای شروع به گشت و گذار در دنیای زیبایی شناسی رمان جدیدی کرد که کاملاً خارج از این درک بود. برای او این نیز دنیایی از تنهایی خواهد بود که ناشی از درک نشدن است.
Ahmet Hamdi Tanpınar (SAATLERİ AYARLAMA ENSTİTÜSÜ)
3. کتاب موسسه تنظیم ساعت ، نویسنده احمد حمدی تانپینار
مورات بلگه مترجم ادبیات ترکیه (عضو هیئت داوران)
طنزنویسی که از رویدادهای ساده طنز های خوبی مینویسد در این راستا میگوید:
احمد حمدی تانپینار نویسندهای است که آثاری را در شاخه های مختلف ادبیات عنوان نویسنده برتر را کسب کرده است. او شاعری خوب، رمان نویسی عالی که گاهی می تواند به ارتفاعات شگفت انگیزی برسد و مورخ ادبی تقریباً کاملی است، منتقد ادبی و فرهنگی است که همیشه می تواند زاویه ای بدیع نشان دهد. مهمترین منبع توانایی او برای حضور در این نظر سنجی چشمگیر، که دست کم گرفته نمی شود، پیشینه فرهنگی فوق العاده و همچنین ذوق خوب اوست.
احمد حمدی اظهار داشت که او بیشترین اهمیت را در بین اشعار خود به شعر "دنیای ارزش ها" ی خود می دهد. اما او قبل از اشعارش با رمان هایش به محبوبیت رسید. اول از همه، ذهن آرام و سپس رمان موسسه تنظیم زمان.
SAATLERİ AYARLAMA ENSTİTÜSÜ
Aldığı puan: 289
در این مرحله، با یک تناقض مواجه میشویم:
احمد حمدی نویسنده رمان خوبی نیست. او نمی تواند رمان هایش را که خیلی خوب شروع کرده و خیلی خوب ادامه داده را با نتیجه ای زیباشناختی و راضی کننده تمام کند. او «شعر ماهور» و «زنی در ماه» را ناتمام رها کرد. درباره رمان «آنهایی که بیرون از صحنه هستند» بسیار وسواسی بود، اما در هر دو رمان اصلی اش، وقتی کتاب تمام می شود، احساس ناتمامی در خواننده وجود دارد. که این تصور را ایجاد می کند که رمان هنوز تمام نشده است. این به احتمال زیاد تا حدی نتیجه بحث در مورد مشکلی است که در این رمان ها به ذهن تانپینار ختم می شود.
مسئله به وجود آونده این مشکل ترکیه است، ترکیه از نظر جغرافیایی بین شرق و غرب گیر کرده و پیامدهای منفی این موضع بر فرهنگ عمومی ادبیات ترکیه وارد کی شود. می توان گفت که رمان «مؤسسه تنظیم زمان» طنزآمیزترین کتاب تانپینار دارای همین این مشکل است. او با گنجاندن فانتزی در این رمان، مسیر تجربه گرایانه ای را که رمان تا آن زمان در ترکیه دنبال کرده بود، تقلید می کند. می توان گفت که این سنت رمان نویسی، تلاشی مدرنیستی اولیه است. استعاره ی «مؤسسه تنظیم زمان» روند حرکت از یک تمدن به تمدن دیگریست است. این رمان ناگزیر به ساختاری تمثیلی تبدیل شده است، زیرا احمد حمدی تانپینار میخواهد در اینجا کلام خود را در مورد کل این فرآیند بیان کند. (تمثیلی ملی و توصیف ماجرایی که چگونه یک جامعه سعی می کند با مشکلات اصلی خود در زندگی کنار بیاید که فردریک جیمسون سعی در توصیف آن دارد) یک شخصیت عروسکی را به ما ارائه می دهد.
انتخاب تکنیک «طنز» برای این رمان باعث شد که استعداد طبیعی و حس شوخ طبعی احمد حمدی زمینه وسیع تری را نسبت به رمان های دیگرش باز کند. Tanpınar این توانایی را دارد که طنزی ظریف را از رویدادهای خاص مختلف استخراج کند. اما طنزی که می توان گفت ویژه تانپینار است، طنزی است که از ناهماهنگی مربوط به جوهر زندگی ناشی می شود. بنابراین خنده ای که آن پدید می آید مانند خنده ای است که از بالای ابرها آمده و بر مخاطب می بارد.
در اینجا، تانپینار شکست های تلاش برای ایجاد فرهنگ جدید را با زاری از فرهنگی که محکوم به ناپدید شدن است، طنز میکند.
کسانی هستند که می فهمند. تعداد قابل توجهی از طرفداران Tanpınar که تعداد آنها از دهه 70 افزایش یافته است، فقط به خاطر خواندن مطلب این نویسنده به آنها لقب "تانپینارجی" می دهند. البته او به بیهودگی بسیاری از کارهایی که به نام نوآوری انجام می شود، واقف است، اما این بدعت... بحثی از مشروعیت یا ضرورت تلاش او کم نمی کند.
Ahmet Hamdi Tanpınar (Huzur)
4.ذهن آرام ، نویسنده احمد حمدی تانپینار (در جستجوی آرامش)
از زبان دوغان هیزلان نویسنده و روزنامه نگار (عضو هیئت داوران)
Tanpınar نامی بود که ترجیح می داد ابتدا و همیشه خود را "شاعر" معرفی کند. وقتی نگاه می کنیم، سال هاست که گفته می شود; بهترین شعر تانپینار رمان «صلح» اوست. واقعاً درست است... زیرا تانپینار یک داستان عاشقانه بین ممتاز و نوران را در کنار استانبول، فرهنگ عثمانی، تنگه بسفر و حتی فصل ماهی آبی که در جزئیات رمان با آن مواجه می شویم، در یک تک نوشته ، نوشته است.
این رمان همچنین در مرکز مطالعات آکادمیک قرار داشته است که مسئله شرق و غرب را در ادبیات ترکی مشکل ساز کرده و سال ها بر این موضوع متمرکز شده است.
Huzur - AHMET HAMDİ TANPINAR 1949
Aldığı puan: 218
ممتاز که بین رد یا پذیرش فرهنگ ایجاد شده پس از جمهوری و زندگی در ترس از جنگ جهانی پیش رو با مشکلات وجودی در نوسان است، بین عشقش به نوران، بیوهای با فرزندان از یک سو گیر کرده است (تنپینار همچنین بر مسائل اجتماعی تأکید میکند. فشار به این مناسبت) و دوراهی های فکری از سوی دیگر.
تانپینار که فرهنگ عثمانی را با فرهنگ آن دوره از طریق احسان مقایسه میکند، یکی از دیگر قهرمانان رمان، که از بسیاری جهات به یحیی کمال شباهت دارد، وقتی از یک نقطه به آن نگاه میکنیم، به شخصیت مهم «رنج» نیز جان می بخشد. یکی دیگر از ستون های رمان سوات است که با زندگی و خودکشی هم عشق ممتاز و نوران را تحت تأثیر قرار می دهد و هم نماد بسیاری از دوراهی هایی است که تانپینار به آنها اشاره می کند.
Yusuf Atılgan (Anayurt Oteli)
5. کتاب هتل مام میهن ، نویسنده یوسف آتیلگان
نظرات سلیم ایلری (نویسنده، فیلمنامه نویس، منتقد) در مورد یوسف آتیلگان و کتاب هتل آنایورت (عضو هیئت داوران)
قلدری اجتماعی چگونه یک فرد را نابود می کند؟
کتاب هتل مام میهن یا هتل آنایورت رمانی از فروپاشی کامل معنوی است.
هر کدام از صحنه های رمان ، کار، فاحشه خانه، فروشگاه لباس، میخانه و صحنه های سینما ارزش نمادین دارند. تفسیر عمیقاً هنرمندانه ی یوسف آتیلگان از نابودی فردی از طریق قلدری اجتماعی.
دقیقا مانند رمان مرد ولگرد یا مرد سرگردان، این رمان نیز بر اساس یک شخصیت است. Zebercet که منشی هتل است، جای شخصیت C را در کتاب مرد ولگرد گرفته. Zebercet که هیچ گاه از هتل خارج نمیشود، حداقل با دنیای بیرون و مردم تماس دارد. کسی جز زبرجت و زنی که برای خدمات در هتل استخدام شده بود وجود ندارد.
این رمان از یکشنبه 20 اکتبر 1963 شروع می شود و در یکشنبه دیگری، 22 روز بعد به پایان می رسد در شهر مانیسای ترکیه.
Anayurt Oteli 1973 - YUSUF ATILGAN
Aldığı puan: 191
زنی که پنجشنبه شب با قطار آنکارا با تاخیر وارد می شود یک شب در هتل می ماند و می گوید روز بعد دوباره می آید. این دیدار انگیزه درونی زبرجت را برای "داشتن زنی که بتواند عشق واقعی را با او تجربه کند" بیدار می کند. زبرجت خود را برای لحظه بازگشت این زن آماده می کند. می رود آرایشگاه، سبیل هایش را اصلاح می کند، لباس نو می خرد. این دوره زمانی است که پای زبرجت به دنیای بیرون باز شد. از آنجایی که ورود زن به تأخیر می افتد، زبرجت به دلیل انگیزه های ناشی از اشتهای جنسی و تحت حمایت برخی از فشارها از دوران کودکی، سلامت روان خود را از دست می دهد. رمان با خودکشی زبرجت و قتل خانه دار و حلق آویز کردن خود به پایان می رسد.
Orhan pamuk (Kara kitap)
6. کتاب سیاه ، نویسنده اورهان پاموک
آیا در این کشور و در این عصر امکان دارد کسی خودش باشد؟ به نقل از موراد گولسوی (عضو هیئت داوران)
اورهان پاموک در رمان هایش اغلب از زخم هایی میگوید که در فرآیند غرب گرایی و مدرن سازی دو قرن اخیر بر روح ما وارد شده و طوفانی که در دنیای ذهنی ما ایجاد کرده است. او به ویژه در کتاب سیاه، انباشت ادبی شرق و غرب را با مهارت فراوان گرد هم می آورد و در عین حال آشکار می کند که چگونه مردم این جغرافیا زیر فشار این دو فرهنگ متضاد درهم شکسته شده اند.
علاوه بر این، حالت گفت و گو کردن فرهنگ ها و زمان های مختلف با یکدیگر که از بورخس با آن آشنا هستیم، در استانبول، شهری پر از اسرار در کتاب سیاه، رخ می دهد. اکنون استانبولی است که در آن زندگی می کنیم، و سپس استانبول به عنوان یک شهر هزارتویی است که از همپوشانی متون شکل گرفته است. بنابراین، «کتاب سیاه» هم رمانی رسمی است و هم مطالعه ای درباره شهر استانبول.
Kara Kitap - ORHAN PAMUK 1990
Aldığı puan: 174
آرزوی شخص دیگری بودن در قلب کتاب سیاه یکی از موضوعات برجسته در رمان های اورهان پاموک است. در واقع، تقریباً در تمام رمان های او، رویای شخص دیگری بودن، که انگیزه اصلی نوشتن است، در این رمان دیگر شخصی نیست و به موضوع غرب گرایی تبدیل میشود که از زمان تنظیم این رمان بی وقفه تجربه می شود و به عنوان تمایل مردم ساکن در این جغرافیا برای تغییر است.
به عنوان مثال، گالیپ، قهرمان کتاب سیاه، میبیند که کشوری که در آن زندگی می کند، با چشم انداز جدیدش که نتیجه اجتناب ناپذیر دگرگونی اش به دست آورده است، آرزو دارد به طور کلی «کشوری دیگر شود». جامعه هر لحظه نگرانی ها و ناامیدی های ناشی از این میل را تجربه می کند. درام شخصی در مقیاس اجتماعی تکرار می شود. با این حال، این دنیای نسبی و گذرای نوشتار است که آن را از یک تقلیل گرایی مکانیکی استخراج می کند. زیرا در آثار پاموک، درهم تنیدگی امر فردی و اجتماعی به عنوان توصیفی غیرممکن و مانند نقاشی های اشر، ساختار یافته است.
به عبارت دیگر، وقتی می گوییم توهم سه بعدی ایجاد شده ، تمرکز متن را تغییر داده ایم و متوجه می شویم که در یک صفحه روایی دیگر هستیم. این سفرهای رفت و برگشت، معماری گفتمانی کتاب سیاه را تشکیل می دهد. راهنمای گالیپ در جستجوی رویا نوشته های جلال است. نوشته های جلال ما را به سفری عظیم در زمان و مکان می برد. این یک سفر بینامتنی است. داستان ها از یکدیگر بیرون می آیند، تبعید، مضامین از یکدیگر میگذرند و بر میگردند و ما را به همان نقطه می رسانند، مشکل «خود بودن». یا در این کشور و در این عصر امکان دارد کسی خودش باشد؟ و "خود" بودن به چه معناست؟ فکر می کنم بزرگ ترین دلیلی که کتاب های پاموک اینقدر در دنیا خوانده می شود این است که او این سوال را بارها و بارها به اشکال مختلف در هر یک از آثارش می پرسد. زیرا روح زمانه ای که در آن زندگی می کنیم مدت هاست مشغول این سوال بوده است.
ORHAN KEMAL (Bereketli Topraklar Üzerinde)
7. کتاب بر خاکهای حاصلخیز ، نویسنده اورهان کمال
در منظر خاک و کارگران فصلی به نقل از نوری پاکدل نویسنده و حقوقدان ترک (عضو هیئت داوران)
رمان ها ، حاوی سرنخ های مهمی درباره جامعه ای هستند که از آن سرچشمه می گیرند، تحریف ها و کمبودهایی که تجربه می کنند. به همین دلیل خواندن رمان های نویسندگان کلاسیک، از نظر شناخت و درک آن جامعه بسیار حائز اهمیت است و اکیدا توصیه می کنیم.
به جوانان توصیه می کنم داستایوفسکی، تولستوی و بالزاک را بخوانند. تنها از این طریق می توان به شناخت زندگی این نویسندگان نزدیک شد، جوامعی که نویسندگان مهم از آن سرچشمه گرفتند.
Bereketli Topraklar Üzerinde - ORHAN KEMAL
Aldığı puan: 172
رمان «روی زمینهای حاصلخیز» اورهان کمال و رمان های دیگر او از نظر توصیف نظم زمین در چوکوروا، روابط بین کارگر و زمین داران، فقر، استیصال، کمبود آموزش و مشکلات اخلاقی با آنچه در بالا گفتیم مطابقت دارند.
اورهان کمال زبانی بدیع و سبکی دارد که به خوبی از آن استفاده می کند. این رمان باعث می شود که قهرمانان با گویش و زبان خودشان صحبت کنند و مردم و منطقه را به شکلی کاملاً واقع بینانه به خواننده ارائه کند. رمان «در زمین های حاصلخیز» نیز با چیدمان زمین و زندگی کارگران فصلی در چوکوروا به ما حال و هوای این چنینی می دهد.
Yusuf Atılgan (Aylak Adam)
8. کتاب مرد ولگرد ، نویسنده یوسف آتیلگان
سالهای طولانی برای قدردانی منتظر ماند به نقل از حمدی کوچ رمان نویس ترک (عضو هیئت داوران)
"مرد ولگرد" اولین حرکت عمده مدرنیزاسیون در تاریخچه رمان کشور ترکیه است. رمان «مرد ولگرد» در زمانی نوشته شد که دنیای درونی افراد، فردیت فرد موضوع یک رمان قابل قبول و حتی مطرود محسوب نمی شد و تا مدت ها پس از چاپ از آن انتقاد می شد. امروز نوشتن چنین رمانی آسان است. اما نوشتن این رمان در سال 1959 یک انقلاب بزرگ در عصر رمان نویسی بود. تا آن زمان و حتی برای مدت بسیار طولانی پس از آن، روش قابل احترام برای توصیف افراد و روابط اجتماعی، با روشن ساختن تاریخی او بود. یاکوپ کادری، پیامی صفا، احمد حمدی این فرهنگ را در رمان نویس ساختند. از سوی دیگر، یوسف آتیلگان جرات کرد فردی نامعقول و جاودانه را قهرمان رمان خود کند. او حتی فراتر رفت و قهرمانی با نگرش و تفکری خاص را خلق کرد.
C عبارت است از abc فرد مدرن در رمان ما.
فردی که نیازی به توضیح خود، بهانه جویی، عذرخواهی برای آنچه که هست ندارد
ناراضی است، بله!!!! اما کسی را سرزنش نمی کند، عاشق است، بله، و آماده تسلیم شدن است، محکوم به شکست در بی حسی خود، بی نظمی است. ، اما برای بردن اهمیتی اهمیت قائل نیست، عصبانی اما ساکت، نارضایتی درونی، حتی پر از تحقیر. در دنیایی عاری از چیزهایی برای زندگی کردن.
Aylak Adam - YUSUF ATILGAN 1959
Aldığı puan: 166
«مرد ولگرد» یکی از رمان های ما بود که سال ها منتظر قدردانی بود و قبل از زمانش نوشته شده بود. انگار خود رمان هم به اندازه قهرمان رمان می دانست که در زندگی ای که در آن مانده بود جایی برای او نبود. توضیح دادن برای من سخت است، اما این احساسی است که می خواهم درباره اش صحبت کنم. از سطر اول تا سطر آخر، «مرد ولگرد» یکی از رمان های نادری است که غرور خود را در خود حمل می کند. نمی توانم فکر نکنم که یوسف آتیلگان جنبه بسیار شخصی دارد، و نمی توانم از تحسین عمیقی نه تنها برای نویسنده ای که در رمان صحبت کرده، بلکه برای نویسنده ای که بعد از رمان سکوت کرده است، خودداری کنم.
درباره رمان مرد ولگرد
«مرد ولگرد» یکی از رمان های ما بود که سال ها منتظر قدردانی بود و قبل از زمانش نوشته شده بود. انگار خود رمان هم به اندازه قهرمان رمان می دانست که در زندگی ای که در آن مانده بود جایی برای او نبود. توضیح دادن برای من سخت است، اما این احساسی است که می خواهم درباره اش صحبت کنم. از سطر اول تا سطر آخر، «مرد ولگرد» یکی از رمان های نادری است که غرور خود را در خود حمل می کند. نمی توانم فکر نکنم که یوسف آتیلگان جنبه بسیار شخصی دارد، و نمی توانم از تحسین عمیقی نه تنها برای نویسنده ای که در رمان صحبت کرده، بلکه برای نویسنده ای که بعد از رمان سکوت کرده است، خودداری کنم.
«مرد ولگرد» اولین رمان یوسف آتیلگان نویسنده ترک است که در سال 1959 منتشر شد. در این اثر که از چهار فصل تشکیل شده است: «زمستان»، «بهار»، «تابستان» و «پاییز»، فصل های زمستان، بهار و تابستان به هفت بخش و فصل پاییز تقسیم شده است. شخصیت اول رمان سی که 28 سال دارد و گفته می شود دوران کودکی خود را در خانه ای با کنیزان گذرانده و پدری قمارباز دارد، سعی می کند ارزشی را بیابد که به زندگی او معنا می بخشد.
جریان آگاهی، گفت و گویی درونی، گفتگو، فلاش بک، خاطرات، نامه ها در مرد ولگرد به کار رفته است که در سال 1958 جایزه دوم رمان یونس نادی را برنده شد. این رمان توسط شخصیت ها و راویان مختلفی روایت می شود.
HALİT ZİYA UŞAKLIGİL (Aşk-ı Memnu)
9. رمان عشق ممنوع ، نویسنده خالد ضیا اوشاکلی گیل
عشق عمیق بین زن و مرد به نقل از دمیر اوزلو داستان و رمان نویس ترک (عضو هیئت داوران)
«عشق ممنوع» در سال 1923 منتشر شد. در نگاه اول، «عشق ممنوع» که می توان آن را یک درام عاشقانه خانوادگی دانست و می توان آن را رمانی واقع گرایانه به حساب آورد، از محدوده موضوع خود فراتر رفته و ابعادی وسیع پیدا می کند و به دلیل سبک نویسندگی خالد ضیا داستان عمیقی می شود. با این جنبه، رمان تبدیل به یک تراژدی یونان باستان می شود. از سوی دیگر، مانند درام «مادمازل جولی»، ساده ترین نمایشنامه رمان نویس سوئدی استریندبرگ، عمق چشمگیری پیدا میکند.
Aşk-ı Memnu - HALİT ZİYA UŞAKLIGİL 1900
Aldığı puan: 150
آنچه این داستان ساده را عالی می کند، گسترش درک نویسنده از رمان فلوبر استاندال است، که مجموعه ای از رمان هایی است که در قرن نوزدهم توسعه یافته و تکثیر شده است، و حوزه رمان اصلی، که جایگاهی غیرقابل عبور در تاریخ دارد. رمان های جهانی خالد ضیا این منطقه را می شناخت. از طرفی می دانست که هنر رمان مسئله سبک است. البته این ممنوعیت هایی که از عشق عمیق زن و مرد تغذیه می کند، این رمان را به رمانی تکان دهنده تبدیل کرد.
خلاصه داستان رمان عشق ممنوع
فردوس از خانواده ای به نام "تیم ملیح بیگ" است. از ازدواجش دو دختر به نام های پیکر و بیهتر داشت. پس از خواندن نامه های عاشقانه ای که برای خانم فردوس نوشته شده بود، همسرش بر اثر بیماری می میرد. دخترانش فردوس را زیاد دوست ندارند. فردوس نیز از دخترانش متنفر است. چون به گفته خودش دخترانش جوانی او را دزدیده اند. دختران فردوس به مرور زمان بزرگ شدند و پیکر ازدواج کرد. فردوس و دخترانش برای زیبا به نظر رسیدن اهمیت زیادی قائل هستند و بسیار شیک لباس می پوشند. فردوس می خواهد با عدنان بیک، یکی از ثروتمندان آن دوره، ازدواج کند. اما عدنان بیک بیهتر را می خواهد. فردوس در ابتدا با این ازدواج مخالفت می کند، اما بعداً مجبور می شود آن را بپذیرد.
عدنان بیک دو فرزند به نام های نیهال و بولنت دارد. نیهال 15 ساله است و بولنت حدود 9 ساله دارد. نیهال ابتدا با خونسردی به ازدواج جدید پدرش نگاه می کند. ولی بعد از پدرش فاصله می گیرد.
بیهتر در عرض دو سال از ازدواج خود خسته می شود. چون اختلاف سنی بین او و عدنان بیک زیاد است و بیهتر احساس می کند که عاشق او نیست. با گذشت زمان رابطه ای ممنوع بین او و بهلول آغاز می شود. او برادرزاده عدنان بیک است و با آنها در یک خانه زندگی می کند. بیهتر شب ها بعد از خواب همه وارد اتاق بهلول می شود و تا صبح در کنار او می ماند.
خانم فردوس ادعا می کند که عمارت خودش خیلی مرطوب است و رماتیسم زانوهایش را بهانه می کند و تصمیم می گیرد در عمارت عدنان بیک مستقر شود. از طرف دیگر بهلول به مرور زمان از عشقی که نسبت به بیهتر احساس می کرد فاصله می گیرد و به پی احساسی جدید می رود. فردوس قصد دارد پس از شروع اقامت در عمارت عدنان بیک ، بهلول و نیهال با ازدواج کنند. در همین حال متوجه می شود که بین بیهتر و بهلول رابطه وجود دارد. بیهتر به عشق بهلول به نیهال حسادت می کند. در حالی که نیهال برای ازدواج با بهلول آماده می شود، رابطه بین بهلول و بیهتر را احساس می کند.
Orhan pamuk (Benim Adım Kırmızı)
10. کتاب نام من سرخ ، نویسنده اورهان پاموک
رمانی که با اشتیاق فراوان نوشته شده است به نقل از بیرهان کسکین شاعر و نویسنده ترک (عضو هیئت داوران)
اورهان پاموک در «کتاب نام من سرخ» با چنان شور و شوقی از هنر و صنعت دوره ی امروز و حال و هوای آن دوره تعریف کرد که خود کتاب تبدیل به هنر گلدوزی شده. یادم می آید که «کتاب نام من سرخ» را با علاقه فراوان خواندم. من از اکثر رمان ها را در نیمه راه حوصله ام را سر می برند. به نظر من موفقیت اورهان پاموک در این کتاب این است که خواننده را با تحسین و کنجکاوی فراوان به زمان و مکانی می برد که فضای خود را در آن ایجاد کرده است. "کتاب نام من سرخ" رمانی است که با اشتیاق فراوان تاثیر می گذارد.
Benim Adım Kırmızı - ORHAN PAMUK 1998
Aldığı puan: 131
رمان نام من سرخ در بستر بخشی از تاریخ امپراتوری عثمانی در زمان سلطان مراد سوم می گذرد که در این رمان، شیوه چند صدایی یا پلی فونی روایت حوادث مختلف را توسط شخصیت های رمان ممکن کرده است.
تاریخ هنر غرب از زمان رنسانس تا ظهور کوبیسم با نقاط دید، چشماندازها و به طور کلی با مسئلهٔ «چگونه دیدن؟» روبه رو بوده است. هنر غربی هنری است مبتنی بر زمان. در این کتاب، هر آنچه که دیده می شود همانی است که از نقطه خاص و در زمانی خاص به چشم نگارگر آمده است. بر هنر اسلامی و نظریه های آن، قوانین متفاوتی حاکم است. بهعنوان نمونه مطابق با قوانین آن زمان هنر فیگوراتیو هنری ممنوعه بود و بر همین اساس هنرمندان مسلمان در تلاش بودند که این واقعیت تغییرناپذیر را به نحوی که فراتر از دیدگاه های هنری باشد، بیان کنند و حرکت به سوی دست یابی به این هدف باعث ایجاد شدن مجموعه ای از تضادها و تلاش ها شد که قلب تپنده ی کتاب رمان نام من سرخ است.
موضوع کتاب نام من سرخ
کتاب نام من سرخ در سال 1591 زمان سلطان سوم عثمانی را به تصویر میکشد. در زمان سلطنت مراد 9 روز را در استانبول در هوای برفی توصیف می کند . خوشنویسان و دیوارنگاران کاخ مخفیانه تصاویری برای کتابی که به دستور سلطان تهیه شده است نقاشی می کنند. قهرمانان اصلی کتاب شکوره، دختر خانه ای که میزبان هنرمندان است و کارا، پسر عمه اش که عاشق او می شود، هستند.
در حالی که گرانی و ترس در استانبول حکمفرماست، خوشنویسان و نقاشی های دیواری این خانه در قهوه خانه ها گرد هم می آیند و با گوش دادن به داستان های مداح ها سرگرم می شوند. یکی دیگر از ویژگی های نام من سرخ این است که هر شخصیت کتاب از زبان خود سخن میگوید، اجسام مرده و بی جان به میدان می آیند و داستان کتاب را از منظر خود تعریف می کنند.
فهرست تاریخچه رمان در ادبیات ترکیه
- ورود کتاب رمان به ادبیات ترکیه
- کتاب عشق طلعت و فطنت
- اولین رمانی که با حروف ترکی عثمانی منتشر شد
- شمس الدین سامی کیست؟
- دوره تنظیمات چه دوره ای بود؟
- نویسندگان دوره اول تنظیمات عثمانی
- نویسندگان دوره دوم تنظیمات عثمانی
گردآوری مجله ازمیرتایمز ترجمه: س.حمید رابط
www.hurriyet.com.tr
مطالب مرتبط
- آرشیو داستان های ترجمه شده از ترکی استانبولی
- آرشیو نوشته ها و ترجمه های فارسی از ادبیات ترکی استانبولی
- داستان کوتاه و جذاب مژگان ، داستانی از تعبیر حکایت عکسی قدیمی که با شواهد و خاطرات موجود به واقعیت نزدیک می شود
- ترجمه فارسی از ترکی استانبولی داستان کوتاه پیشگویی چکاوک حکایتی از امید و عشق در دل ناامیدی
- داستان کوتاه ترکی استابولی وقتی پاهایم یاری نکرد داستانی عمیق و شاید آشناست که از نویسنده ای ترک
- داستان زنی با چشمان شاهین داستانی کوتاه از خشونت علیه زنان از نویسنده ترکیه ای ملتم چلیکل
- ای کاش پرنده ای بازیگوش فرود آید و بگوید نگران نباش، اینها همه یک بازی بود صبح با سرزمین خودت ملاقات خواهی کرد
- داستان کوتاه او ترجمه از ترکی ، او زیبا بود داشتم برای نفس کشیدن لای موهای سیاه زغالی اش جون می دادم
- داستان کوتاه گودی آب ، آب در این داستان ، روح معشوقی است که در درون عاشقش در جریان است
- داستان کوتاه جیرجیر کنان داستان بردگی جنسی ، خیانت و دورنگی در زندگی دختری افسرده و مادرش
- روستای خرها داستانی خواندنی ترجمه از ترکی از قدر نشناسی مردم روستا شورش و پیروزی خرها از ظلم و ستم
- تاریخچه رمان در ادبیات ترکیه در دوره تنظیمات عثمانی
پربازدیدترین نوشتهها
مقالات و داستان های ترجمه شده از ترکی استانبولی از نویسندگان ترک و نویسندگان ایرانی
هدونیسم یا زندگی بر اساس لذت طلبی و لذت جویی
هدونیسم چطور به ما کمک میکنه که از رنج بیهوده ، به شادی برسیم
امروزه یک نقطه نظر فلاسفه مکتبی پرسر و صدا قدم به جهان گذاشته بنام hedonism «هدونیسم» یا زندگی بر اساس لذت طلبی و لذت جویی.
هدونیسم میگه در هنگام رنجش حواستون باشه که حتما خواب مناسب داشته باشید و به موقع یعنی شب ها که ترشح هورمون ها به حداقل رسیده تا نرون های مغزی ما استراحت کنند و تنش های ناشی از مصائب روزانه را تخلیه کنند. داشتن یک غذای مناسب و به موقع که محرک اعصاب نباشد هم خیلی کمک کننده ست ،بخصوص هنگام خوردن و نوشیدن به طعم واقعی آن آگاه باشی و ازشون لذت ببری.