زندگی کردن یعنی احساس کردن
آیا به این موضوع فکر کردید که ما در مقابل احساسات مان ، احساس داریم؟
بنظرم زندگی مثل ترن هوایی ست که در شهر بازی با کلی ترس و هیجان و شک ، سوار آن میشویم ، هم از آن مسیر پر فراز و نشیب میترسیم هم منتظر هیجان این مسیر هستیم و برایمان شیرین است.
ما انسان ها پر از افکار و هیجانات مختلف هستیم. ولی ما بطور ناخودآگاه توقع دیگری از زندگی داریم و مایلیم که همیشه شاد باشیم و همه چی بر وفق مراد ما باشد ،در صورتیکه اصلا اینگونه نیست. جالبه اگر تصور کنیم یک نوزاد اولین صدایی که از خود خارج میکند هنگام بدنیا آمدن صدای گریه ست. پس به این نتیجه میرسیم که کسی گریه کردن را به ما یاد نداده و ما فطرتا گریه کردن را بلد هستیم. حتی در همان روزهای ابتدایی نوزادی ما برای هر حالت مان از گریه ی بخصوصی استفاده میکنیم. یک مادر متبحر گریه ی گرسنگی نوزادش را از گریه ی پیچش معده و یا گریه ی ناشی از احساس تنهایی نوزاد را بخوبی تشخیص میدهد ، گریه ،سخن ما برای بیان احساس و هیجان اولیه ما در ابتدای زندگی ست. گریه ما یک سازگاری تکاملی ست پس بهتر است انقدر از احساس یا هیجان ناشی از گریه کردن نترسیم و نگران نباشیم و خودمان را سرزنش نکنیم ،به خودمان حق بدهیم که گاهی دچار هیجاناتی میشویم تا بتوانیم مسیر تکامل زندگی مان را طی کنیم. هر لحظه و هر روزی که تجربه میکنیم در دفتر زندگیمان روزهای تکامل ما محسوب می شوند. بهتر است بجای تقلا برای تغییر دادن هیجانات مان آن ها را شناسایی کرده و سپس آنها را بپذیریم. یک زندگی غنی و معنا دار قطعا مستلزم تجربه کردن دامنه وسیعی از هیجانات است چه هیجانات مثبت و شادی آور و چه منفی و دردناک.
مثلا من وقتی از احساس تنهایی در عذابم ،با خود نیز خجالت میکشم که چرا انقدر تنها هستم ، یا عصبانی هستم از کسی که چرا در این مسیر از زندگی مرا تنها گذاشته اند. و همین رشته از احساسات که زنجیر وار به هم متصل هستند باعث میشود از خودمان و احساسات مان بترسیم. در تمام مدت شبانه روز سوار همان ترن هوایی هستیم و احساسات و هیجانات مختلفی را تجربه میکنیم . احساسات مثبت مان مثل شادی ، آرامش ، لذت و احساسات منفی مان مانند غم ، اضطراب ، تنهایی…
در نهایت خوب است بدانیم و آگاه باشیم که چه چیزی یا چه کسی باعث برانگیختن این احساسات در ما میشوند:
انسان ها ، افکارما ، توقعات ما یا محیط و احیانا دارو یا یک ماده غذایی
احساسات و هیجانات بصورت فطری و بالقوه در ما وجود دارند و تحت تاثیر چیزی برانگیخته میشوند. فقط کافی ست به مرور زمان آن ها را بشناسیم تا بتوانیم با یک تفکر درست و بموقع بر آن ها مسلط شویم تا مسیر بهتری را در زندگی طی کنیم. | یکی از بدترین هیجاناتی که در طول مسیر زندگی تجربه میکنیم احساس اضطراب است که این حس بیان کننده آنست که یک چیز مهم در زندگی ما به خطر افتاده مانند « فرزند ، همسر ، شغل ، والدین ، کاشانه و …» و همین حس اضطراب بیان میکند که زندگی برای ما معنای خاصی دارد. |
نویسنده: شهرزاد قصه نویس گردآوری مجله ازمیرتایمز
مطالب مرتبط
- بیوگرافی شهرزاد قصه نویس از مجله ازمیر تایمز
- آرشیو نوشته های شهرزاد قصه نویس در مجله ازمیر تایمز
- چه کسی مهمتر از خودمان هست که در کنارمان باشد و بتواند به ما کمک کند؟
- آرشیو نویسندگان ایرانی از مجله ازمیر تایمز
- آرشیو مقالات روانشناسی مجله ازمیر تایمز
- پیروز زندگی خود بودن بتنهایی شاهکاری ست که از آن غافلیم
- چگونه افکاری که در دور باطل ذهنمان می چرخند رها کنم | مبارزه با روز های سخت
پربازدیدترین نوشتهها
مقالات و داستان های ترجمه شده از ترکی استانبولی از نویسندگان ترک و نویسندگان ایرانی
تعریف ایدئولوژی پانک به طور خلاصه
فرهنگی افراطی، غافلگیر کننده ، سیاسی و سرکش
- فرهنگ پانک در ترکیه
- پانک بودن در ترکیه
- ظهور جنبش پانک
- پانک از کجا آغاز شد؟
- پانک راک
- استایل پانگ
- Poseur Punk افرادی که با تظاهر به پذیرش فرهنگ پانک سعی در جلب توجه دارند.
- Wannabe Punk کسانی که در هر فرصتی برای ایجاد سلسله مراتب بیان می کنند که پانک هستند.
- Weekend Punk کسانی که زندگی روزمره خود را در چارچوب قوانین می گذرانند و در آخر هفته مانند پانک لباس می پوشند.