کسانی که خودکشی نمی کنند

اشتفان تسوایگ نویسنده یهودی اتریشی | آلبر کامو می پرسد آیا زندگی ارزش زیستن دارد؟ کسانی که خودکشی نمی کنند ترجمه استانبولی
ازمیرتایمز > مقالات > کسانی که خودکشی نمی کنند
کسانی که خودکشی نمی کنند

ایوو مولیناس

نویسنده: ایوو مولیناس

İntihar edenleri intihar etmeyenler anlayamaz

کسانی که خودکشی نکرده اند قادر به درک افرادی که خودکشی می کنند نیستند


اگرچه او از مذهب خود دور بود و از ناسیونالیسم و صهیونیسم متنفر بود، اما قلب شکننده ای داشت که صرفاً به خاطر یهودی بودنش مجبور به تبعید شد. و این روح حساس باید با زندگی بروز می شد، زیرا به قول خودش " مثل غواصی بود که فهمید هرگز نمی تواند از آن ژرفای ساکت خارج شود ".


آلبر کامو می پرسد آیا زندگی ارزش زیستن دارد یا نه؟


بیایید به این تصویر خوب نگاه کنیم. خوب ببینیم یک نفر چگونه می تواند حتی با شکست مطلقی که در مقابل این مسیر جهانی اعلام کرده است روبرو شود. بیایید اهمیت آن عزت نفس عجیب را در خداحافظی آگاهانه نویسنده یک معروف ببینیم که زندگی را رها کرده و بدون از دست دادن کراواتش به سوی مرگ رفته است و از او بپرسیم آیا  « وداع »  ارزشش را داشت در مقابل این روح زیبا؟

اشتفان تسوایگ ! شخص حساسی که گوبلز او را در صدر فهرست « نویسندگان نامطلوب و قابل اعتراض » اعلام کرد. اگر آن روح شکننده می توانست کمی بیشتر فرصت داشته باشد ، اگر می توانست کمی بیشتر آزار و شکنجه را تحمل کند، بدون شک در صدر فهرست درخشان ترین نویسندگان قرن بیستم قرار می گرفت. اما نشد. نه قلب سرکش بی صدات و نه مغزت تاب تحمل تاریکی را ندارد. چون تو  تسلیم وجدانت شدی. زخم جبران ناپذیری که مبارزه تو با ترسناک ترین امپراتوری وحشت و قتل در تاریخ ایجاد کرده است، تورا به وداع دعوت کرد و ناگهان تو رفتی.

زیرا کسانی که خودکشی نکرده اند احتمالاً فردی را که خودکشی کرده است درک نمی کنند

همانطور که آلبر کامو گفت، تنها مشکل فلسفه « خودکشی »  است

حسن بولنت کاهرامان خودکشی را احساس حضور توضیح می دهد. « خودکشی دست زدن به حضور فرد است. در واقع، حضور او را تجسم می بخشد، مانند ضربه زدن به یک حلبی و گوش دادن به صدای « دینگ دینگ » آن است.

تسوایگ نیز به میل خود به حضور خود در برزیل پایان داد.

سالزبورگ ، لندن ، نیویورک ، ریو و ایستگاه پایانی Petropolis. تبعید اجباری بالاخره تمام شد.

آن درد جبران ناپذیر در دل او از غروب شوم 10 مه 1933 آغاز شد، زمانی که کتاب های او و هم کیشانش در آتش بزرگ هیزمی در شهرهای آلمان، همراه با فریاد جوانان آلمانی سوزانده شد. قرون وسطی برگشته بود. و سپس، درست مانند هم دینانش  ، انیشتین  و  فروید از سرزمین خود می گریخت و ابعاد شر وحشتناک را پیش بینی می کرد. پیش‌بینی‌های او به حقیقت می پیوست.

با این حال، وقتی پاریس سقوط کرد و لندن شروع به بمباران شد، وقتی دید که ویروس غول پیکرهمه جا را فرا خواهد گرفته، از اقیانوس به نیویورک فرار کرد. او ممکن است زنده بماند، اما در اتریش و آلمان، خانه‌ها و کنیسه‌های هم کتابهای دینی شان را سوزاندند، قربانیان را در وسط خیابان سلاخی کردند و آنها را به اردوگاه‌های مرگ فرستادند. او به دنیای جدیدی گریخت و فرهنگ، زبان، موسیقی، ادبیات، دوستان و خیانتکاران وین را رها کرد. هنگامی که به لندن رسید، او در راه آمریکا بود، زیر بار کمک به صدها یهودی اتریشی که از کشور فرار کنند، له شد و دیگران را ناگهان با سرنوشت خود تنها گذاشت.

او یعنی مشهورترین نویسنده زنده اروپا که شناخته شده ترین نویسنده ای است که علیرغم عدم قرابت زیاد، مدام با مشهورترین افراد قاره کهن، از موسیقی گرفته تا ادبیات، یعنی اشتفان تسوایگ آثاری خلق می کند. او با فرهنگ یهودی و نفرت از ناسیونالیسم و صهیونیسم، ناخواسته یهودی است. تسوایگ بدون نگاه کردن به گذشته در نیویورک به سر می برد. اما وجدانش همیشه سنگینی تصمیمش را به او یادآوری می کرد. وجدان او مدام در ذهنش کار می کرد که او یک قربانی خودخواه و ترسو بود که از مبارزه با شر  اجتناب می کرد. با این حال، در آن روزها حتی خودکشی برای یهودیان در وین ممنوع بود. وقتی بسیاری از دوستان، اقوام و هم کیشانشان با گاز خودکشی می کردند، ظالمان حتی تصمیم می گرفتند گاز خانه ها را قطع کنند. زیرا خودکشی با گاز به عنوان اخلال در نظم عمومی پذیرفته می شود.

و سپس آن قلب لطیف از نیویورک فرار می کند و در برزیل ساکن می شود. مردم آن به فرهنگ لاتین نرم تر و زندگی محورتر پناه می برند. او قرار بود تنها شش ماه را در آنجا با همسرش لوته سپری کند.

او حتی در آنجا در زیر عذاب بزدلی خود له و منقبض می شد که از او انتظار می رفت الگو باشد، قهرمانانه عمل کند و بجنگد، و قرار بود خودش  به « راه حل نهایی » کمک کند و تصمیم بگیرد برای همیشه از شر شکنجه خلاص شوید، با این تصور که آلمانی ها تمام جهان را تسخیر کرده اند.

در یک روز فوریه سال 1942، او و همسرش به میل خود آخرین خواب خود را آغاز کردند، با قرص هایی تا آن لحظه همیشه همراه خود حمل می کردند و آن تبعید اجباری غم انگیز سرانجام، دور از مادر و سرزمینش، پایان می یافت.

اشتفان تسوایگ رمان‌نویس نمایشنامه نویس روزنامه‌نگار و زندگی نامه نویس اتریشی سیاسی سیاه و سفید

آلبر کامو در تمام زندگی خود با این سوال که آیا زندگی ارزش زیستن دارد یا نه؟ زندگی کرد با این حال، در تحلیل نهایی، او از خودکشی دفاعی نکرد، برعکس، آن را کاملاً رد کرد. سنگینی، غم، درد،  پوچ بودن زندگی، به قول خودش، زمان هایی میرسد که انسان در مواجهه با آن، رویش را به سوی زندگی برگرداند.

با این حال، استفان تسوایگ باید بر این باور می بود که مبارزه، جنگ و شورش هیچ سودی در مقابل  این مزخرفات غول پیکر منحصر به فرد ایجاد شده توسط نازی ها نخواهد داشت . اگرچه او کمی از جنگ و کشتار دور بود،  اما تسوایگ تسلیم ترسش وجدانش شد. یک ستاره بزرگ و درخشان در اوایل ابدیت سقوط خواهد کرد.

اما من می گویم کسانی که خودکشی نکرده اند قادر به درک افرادی که خودکشی می کنند نیستند

پا ورقی


استفان تسوایگ

اشتفان تسوایگ


رمان‌نویس، نمایشنامه‌نویس، روزنامه‌نگار و زندگی‌نامه نویس اتریشی بود. او در اوج فعالیت ادبی خود، در دهه‌های 1920 و 1930 یکی از پرترجمه ترین و محبوب ترین نویسندگان جهان بود. تسوایگ در وین اتریش مجارستان بزرگ شد.

  • متولد: 28 نوامبر 1881، وین، اتریش
  • درگذشت: 23 فوریه 1942، پتروپولیس، ایالت ریودوژانیرو، برزیل
  • دفن: 24 فوریه 1942، سمیتریو مونیسیپال د پتروپولیس، پتروپولیس، ایالت ریودوژانیرو، برزیل
  • والدین: موریتز تسوایگ، ایدا برتاور
  • همسر: شارلوت ای. آلتمن (متولد ۱۹۳۹–۱۹۴۲)، فریدریک ماریا تسوایگ (م. ۱۹۲۰–۱۹۳۸)

پل ژوزف گوبلز سیاستمدار نازی آلمانی

پل ژوزف گوبلز


(تلفظ [ˈpaʊ̯l ˈjoːzɛf ˈɡœbl̩s] (گوش دادن)۲۹ اکتبر ۱۸۹۷ – ۱ مه ۱۹۴۵) سیاستمدار نازی آلمانی بود که Gauleiter (رهبر ناحیه) حزب، وزیر ارشد تبلیغات نازی در برلین و سپس تبلیغ کننده نازی بود. پروپاگاندا از 1933 تا 1945. او یکی از نزدیکترین و فداکارترین یاران آدولف هیتلر بود که به خاطر مهارت هایش در سخنرانی عمومی و یهودی ستیزی شدیداً خشونت آمیزش که در نظرات علنی او مشهود بود، شهرت داشت. او از تبعیض‌های شدیدتر، از جمله نابودی یهودیان در هولوکاست حمایت می‌کرد.

 


گردآوری مجله ازمیرتایمز   نویسنده: ایوو مولیناس

İvo MOLİNAS – Shalom (31 اوت 2012)

هدونیسم یا زندگی بر اساس لذت طلبی و لذت جویی

هدونیسم چطور به ما کمک میکنه که از رنج بیهوده ، به شادی برسیم

امروزه یک نقطه نظر فلاسفه مکتبی پرسر و صدا قدم به جهان گذاشته بنام hedonism «هدونیسم» یا زندگی بر اساس لذت طلبی و لذت جویی. 

هدونیسم میگه در هنگام رنجش حواستون باشه که حتما خواب مناسب داشته باشید و به موقع یعنی شب ها که ترشح هورمون ها به حداقل رسیده تا نرون های مغزی ما استراحت کنند و تنش های ناشی از مصائب روزانه را تخلیه کنند. داشتن یک غذای مناسب و به موقع که محرک اعصاب نباشد هم خیلی کمک کننده ست ،بخصوص هنگام خوردن و نوشیدن به طعم واقعی آن آگاه باشی و ازشون لذت ببری.

این موارد که براتون از مکتب هدونیسم گفتم نوعی بیرون ریزی انرژی های منفی بدن با خودتان هست برای رسیدن به زندگی بهتر و آرامتر

هدونیسم چییست
هدونیسم یا زندگی بر اساس لذت طلبی و لذت جویی