آیا نیمه گمشده وجود دارد
- من قوی، مستقل و شاد
- آیا بخشی از شخصیت خود را در او می بینی؟
آیا نیمه گمشده حقیقت دارد؟
همسر واقعی تو به تو کمک می کند که هدف خود را روی این کره ی زمین پیدا کنی
اگر بخواهم جواب مثبت به این سوالات بدهم، نشان از نگاهی سطحی و اولیه به نظم حاکم در جهان هستی است
نویسنده: میترا زارع
ذات هر چیز در عالم هستی از خلا سرچشمه گرفته است این مرحله پیش از تکامل نامیده میشود و سپس جفت یا اصناف در مرحله بعد به وجود میآید. در جهان هستی همه چیز با قطب مخالف آن خلق شده و هر چیز که مانند هم هستند را از هم دور کرده و چیزهایی که بر ضد هم بودند را در کنار هم قرار داده تا هر چیزی وابسته به دیگری باشد به جز ذات مقدس خداوند که منشا همه چیزهایی است که در این عالم به او وابسته هستند. همه پدیدههای جهان، زوج مخالف هستند که برای رسیدن به تکامل به دیگری نیاز است. تغییر از تداخل دو نیروی یین و یانگ که عناصر مثبت و منفی وجودند ناشی میشود.
جریان پیچیده درونی نیروهای این دو جزء، انرژی منتج به ایجاد و تغییر در همه چیز میشود این دو نیرویی که مداوم در حال تغییر هستند نشانگر آن است که در جهان هستی همه چیز در حال تغییر به چیز دیگر و هر وضعیتی در حال تغییر به وضعیت دیگر است. تغییرات یکی پس از دیگری در دوایری همواره گردان میچرخند و در پایانی خود شروعی است مسیر تغییرات را میتوان در همه جا و هر لحظه مشاهده کرد؛ در حرکت اقمار در گردش فصول و در اقبال آدمی!
جنبه مردانه و زنانه یا آنیما و آنیموس در هر فرد و یین و یانگ در عالم هستی، از نامهای آشنایی است که برای تعبیر و تعریف برای جفت بودن و دوتایی بودن هر چیز است. یین و یانگ را میتوان به وضوح در طبیعت با تغییر فصول ملاحظه کرد. فاز یانگ موجب زایش و تولد در بهار و رشد در تابستان است. فاز یین در پاییز و زمستان با افول برای شروع دوباره همه چیز در جهان بر حسب دو نوع انرژی سنجیده میشود؛ مفعول فاعل، معلوم مجهول، ساکن متحرک، گرم سرد، خشک تر، روز شب، نور تاریکی.
ذات آفرینش بر اساس جفت میباشد بنابراین بیشتر انسانها به طور غریزی به دنبال جفت خود هستند و طبیعت وجودی خود را دنبال میکنند و شاید برای شما این سوال پیش آید که آیا برای من نیز جفتی قرار داده شده و اگر در مسیر آن باشم و خداوند مصلحت بداند، در زندگیم آشکار میشود؟
اگر بخواهم جواب مثبت به این سوالات بدهم، نشان از نگاهی سطحی و اولیه به نظم حاکم در جهان هستی است. عده ی زیادی به دنبال نیمه گمشده خود هستند ولی واقعیت این است که برای هیچ کدام از ما نیمه ای وجود ندارد. وقتی ما در مدار و فرکانس مشخصی قرار داریم طبق قانون الهی، جفت و همان فرکانس نیز به سوی ما جذب می شود؛ و این به معنای منفعل نبودن در برابر حادث است. به این معنا که فرد در زندگی با این اندیشه که برای من نیمه گمشده ای وجود دارد، منتظر آن اتفاق باشد بلکه با تمرکز بر روی خصوصیات خوب خود، خودشناسی و شناخت خود، دسترسی به خود برتر در وجودمان و شناخت غایت و هدف پروردگار از خلقت، در مسیر رشد و اهداف متعالی خود حرکت می کند و لاجرم مشابه همان ارتعاشات در زندگیش ظهور و نمود پیدا میکند. در مسیر تحصیل هدایت می شود به سمت آرزوی درونی، در مسیر شغل، به همان شغل مورد نظر خود می رسد، دوستان و همکارانش همراستا با سطح آگاهی و دانش و بینش او هستند، شریک زندگی او همان کسی است که در مسیر اهداف او را یاری میکند.
در این تعریف و نوع دید و نگاه به زندگی، جهان هستی و خارج از وجود، می توان انتظار ملاقات شخصی با همان فرکانس و در همان مدار را داشت.
اگر به زوج های خوشبخت و شاد دقت کرده باشید، آنها پس از مدتی شبیه همدیگر میشوند و این شامل ظاهر و صورت آنها نیز می شود و به این معنی نیست که اجزای صورت آنها شبیه همدیگر هستند بلکه به این معناست که وقتی آنها را در یک قاب نگاه می کنید، در دل می گویید چقدر شبیه هم هستن! و این به معنای ارتعاش یکسان و مشابه است.
من قوی، مستقل و شاد
عاجزانه گشتن به دنبال نیمه گمشده خود، به رسمیت نشناختن "من" قوی، مستقل و شاد است. بهتر است در انتظار یک "او" باشید، اویی که تکامل و استقلال ما را به رسمیت بشناسد و برایش احترام قائل شود. "اویی" که تو را همان گونه که هستی بخواهد. آنگاه میشود یک "ما"، مایی قوی و شاد. از نظر من کسی که تکامل و استقلال تو را به رسمیت بشناسد، حس زندگی و شور زندگی میدهد. وقتی وارد زندگیت میشود میتوانی شعر هم بگویی! حتی اگر شاعر هم نباشی. در واقع توانایی های بالقوه تو بیدار میشود.
می توانی نا ممکن ترین کارها را انجام دهی و جسارت زندگی را پیدا می کنی. می توانی با هدف باشی و رؤیاهایت تجلی پیدا کند.
شاد هستی. زیبا هستی.
بخشی از شخصیت خود را در او می بینی
بخشی از شخصیت خود را در او می بینی. علایق مشترک داری. اگر روزی از او دور شوی، مانند یک تکه الماس در گوشه ذهنتان می درخشد و گرمای عشق او را از فرسنگ ها احساس می کنی. در کنار او انجام بسیاری از کارها غیر ضروری می شود حتی وقتی از او جدا شوی احساس بدی نداری و او را آزاد میگذاری و وقتی دوباره برگشت از او کینه ای به دل نداری.
نویسنده: میترا زارع | گردآوری مجله ازمیرتایمز
مطالب مرتبط
- جدایی نمی تواند قدرت زندگی را بگیرد میترا زارع کتاب رزها قرمزن
- تا شخص از طریق ایگو خود را نشناسد نمیتواند به شناخت خود برسد
- پادکست خانم میترا زارع | شکرگزاری معجزه میکند،قدردانی به خاطر هرچیزی باعث جذب هرچه بیشترآن به زندگی می شود
- بیوگرافی خانم میترا زارع زنان خاکستری مردان نقرهای
- کتاب ساتیا زنی از جنوب | اگر نام این حس را پای گذاشتن در آتش میذاری تو از قبل درون این آتش بودهای
- رابطه کارمیک روابطه ای که طرفین نمی توانند در برابر آنها مقاومت کنند
- جفت روح رابطه یا ازدواج کارمیک یعنی چه؟
- آیا عشق یعنی پیدا کردن فرد مناسب؟ از کتاب من یک آشغال خور نیستم
پربازدیدترین نوشتهها
مقالات و داستان های ترجمه شده از ترکی استانبولی از نویسندگان ترک و نویسندگان ایرانی
هدونیسم یا زندگی بر اساس لذت طلبی و لذت جویی
هدونیسم چطور به ما کمک میکنه که از رنج بیهوده ، به شادی برسیم
امروزه یک نقطه نظر فلاسفه مکتبی پرسر و صدا قدم به جهان گذاشته بنام hedonism «هدونیسم» یا زندگی بر اساس لذت طلبی و لذت جویی.
هدونیسم میگه در هنگام رنجش حواستون باشه که حتما خواب مناسب داشته باشید و به موقع یعنی شب ها که ترشح هورمون ها به حداقل رسیده تا نرون های مغزی ما استراحت کنند و تنش های ناشی از مصائب روزانه را تخلیه کنند. داشتن یک غذای مناسب و به موقع که محرک اعصاب نباشد هم خیلی کمک کننده ست ،بخصوص هنگام خوردن و نوشیدن به طعم واقعی آن آگاه باشی و ازشون لذت ببری.