نکات جالب زندگی چارلز بوکوفسکی نویسنده آمریکایی

بیوگرافی چارلز بوکوفسکی نویسنده ای که از زن سکس و الکل مینویسد و در این زمینه نویسنده ای خلاق بود زندگینامه و نکات جالب زندگی چارلز بوکوفسکی
ازمیرتایمز > مقالات > نکات جالب زندگی چارلز بوکوفسکی نویسنده آمریکایی
نکات جالب زندگی چارلز بوکوفسکی نویسنده آمریکایی

چارلز بوکوفسکی لیندا لی بیلی

هاینریش چارلز بوکوفسکی نویسنده ای که از زن سکس و الکل می نوشت

به انگلیسی: Henry Charles Bukowski) (زاده ۱۶ اوت ۱۹۲۰ - درگذشته ۹ مارس ۱۹۹۴) شاعر و داستان‌نویس آمریکایی متولد آلمان بود.

نویسندگی خلاق چارلز بوکوفسکی

لیندا کینگ دوست دختر چارلز بوکوفسکی

✔ زندگی بر مبنای لذت طلبی | لذت جنسی ، سکس و ...  مکتب هدونیسم چیست؟

لیندا کینگ بیش از 40 سال است چارلز بوکوفسکی را نبوسیده ، اما هنوز می تواند بوی ویسکی نفس او، طعم سیگارش و بوی تلخ زنان دیگر را که از او به مشامش می رسید را به خاطر بیاورد.


نوشته‌های بوکوفسکی به شدت تحت تأثیر فضای لس‌آنجلس، شهری که در آن زندگی می‌کرد قرار گرفت. او اغلب به عنوان نویسندهٔ تأثیرگذارِ معاصر نام برده می‌شود و سبک او بارها مورد تقلید قرار گرفته‌است. بوکوفسکی، هزاران شعر، صدها داستان کوتاه، و ۶ رمان، و بیش از پنجاه کتاب نوشته و به چاپ رسانده است.

در سال ۱۹۸۶، مجلهٔ « تایمز » بوکوفسکی را « قهرمان فرودستان آمریکایی» نامید.

چارلز بوکوفسکی اهل آمریکاس و بیشتر به زبان ساده و صادقانه اش مشهوره. مضامین نوشته های او در مورد فقر، اعتیاد به الکل و همخوابی با زنان زیباست.

اگر نوشتن - بر خلاف بقیه چیزها - از درون تو شعله ور نشد ، بهتر هیچ وقت انجامش ندی



زندگی چارلز بوکوفسکی


چارلز بوکوفسکی در سال ۱۹۲۰ در شهر آندرناخ آلمان در خانواده «هِنری کارل بوکوفسکی» به دنیا آمد. مادرش «کاترینا فِت»، که یک آلمانی اصیل بود، پدرش را که یک آلمانی آمریکایی بود، بعد از جنگ جهانی اول ملاقات کرده و ازدواج کرده بودند. جد پدری بوکوفسکی در آلمان به دنیا آمدند. بعد از فروپاشی اقتصاد آلمان در پی جنگ جهانی اول، خانواده در سال ۱۹۲۳ به بالتیمور رفتند. در زبان آمریکایی، والدین بوکوفسکی او را به اسم «هِنری» صدا می زدند و تلفظ نام خانوادگی شان را از Buk-ov-ski به Buk-cow-ski تغییر دادند. بعد از پس انداز پول، خانواده به حومه لس آنجلس رفتند، جایی که خانواده پدری بوکوفسکی زندگی می کردند.

در دوران کودکی بوکوفسکی، پدرش اغلب بیکار بوده و به عقیده ی خود بوکوفسکی پدرش بد دهن و بد رفتار بوده. بعد از فارغ التحصیل شدن از دبیرستانی در لس آنجلس، چارلز بوکوفسکی دو سال در دانشگاه شهر لس آنجلس در رشته روزنامه نگاری و ادبیات ادامه تحصیل داد.

در ۲۳ سالگی، داستان کوتاه عواقب یک یادداشت بلند مردود چارلز بوکوفسکی در مجله داستان شهر لس آنجلس به چاپ رسید. دو سال بعد، داستان کوتاه ۲۰ تشکر از کاسلدان منتشر شد. چارلز بوکوفسکی نوشتن را با جریان انتشار برای یک دهه رها ساخت. در طول این مدت او در لس آنجلس زندگی می کرد و مدتی را در ایالات متحده سرگردان بود، کارهای موقتی می کرد و در اتاق های ارزان اقامت می کرد. در اوایل دهه ی ۱۹۵۰ بوکوفسکی در اداره پست لس آنجلس به شغل پستچی و نامه رسان مشغول به کار شد اما بعد از دو سال و نیم آن را رها می‌کند. در ۱۹۵۵ او به خاطر زخم معده تقریباً وخیم بستری می شود. وی پس از ترک بیمارستان، شروع به نوشتن اشعار خود میکند.

در ۱۹۵۷ با شاعر و نویسنده باربارا فیری ازدواج کرد، اما آنها در سال ۱۹۵۹ از هم جدا شدند. فیری اصرار داشت که جدایی آنها هیچ ارتباطی با ادبیات ندارد، اگرچه او اغلب به صورت مشکوکی می گفت که چیره دستی چارلز بوکوفسکی در شاعری است. در پی این جدایی، چارلز بوکوفسکی دوباره مصرف الکل را از سر گرفت و به نوشتن شعر ادامه داد.

در پی این جدایی، بوکوفسکی دوباره شراب‌خواری را از سر گرفت

او به اداره پست لس آنجلس برگشت، جایی که ده سال قبل در آن کار می‌کرد.

در ۱۹۶۴ یک دختر به نام مارینا لوییس از او و فرانس اسمیت به دنیا آمد. اسمیت و بوکوفسکی با هم زندگی می کردند ولی هرگز ازدواج نکردند.

مارینا لوییس بوکوفسکی دختر چاریز بوکوفسکی

چارلز بوکوفسکی برای مدت کوتاهی در توزان اقامت کرد جایی که با «جان و جیپسی لو وب» دوست بود. در آن سالها جان و لویس وب مجله ادبی The Outsider را منتشر می کردند و به طور خاص برخی از شعرهای چارلز بوکوفسکی را چاپ می کردند. آنها از چارلز بوکوفسکی قلب من در دست او اسیر است را در ۱۹۶۳ و صلیب در دست مرگ را در۱۹۶۵ منتشر کردند.

جان وب هزینه چاپش را از قماربازی در لاس وگاس بدست می‌آورد. در این مسیر بود که دوستی چارلز بوکوفسکی و فرانس داسکی آغاز شد. آنها بحث می‌کردند و اغلب کار به زد و خورد می‌کشید. داسکی یکی از دوستان وب بود که اغلب در خانه کوچک آنها در خیابان E. Elm مهمان بود و به کارهای چاپ می رسید. وبزها، چارلز بوکوفسکی و داسکی مدتی را با هم در New Orleans بودند، جایی که جیپسی لو بعد از در گذشت جان وب به آنجا برگشت. در ۱۹۶۹، بعد از بستن قرار داد با انتشارات Black Sparrow Press و ناشر آن «جان مارتین» و داشتن حقوق مادام العمرِ ماهیانه ۱۰۰ دلار، بوکوفسکی کارش در اداره پست را رها کرد و به نوشتن حرفه ای تمام وقت پرداخت. او 49 سالش بود. همان‌طور که در نامه ای در آن زمان شرح داده‌است: «من دو تا انتخاب دارم… در اداره پست بمونم و احمق بشم… یا بیرون از اینجا باشم و وانمود کنم که نویسنده‌ام و گرسنه باشم. من تصمیم گرفتم که گرسنه باشم.» کمتر از یک ماه بعد از ترک اداره پست، اولین رمانش به نام پستخانه را تمام کرد. از آنجا که چارلز بوکوفسکی به خاطر حمایت مالی مارتین و اعتمادش به او به عنوان یک نویسنده ی نا شناخته احترام می‌گذاشت، تقریباً تمام کارهای بعدی خود را با انتشارات Black Sparrow به چاپ رساند.

در 1976 چارلز بوکوفسکی لیندا لی بیلی را که صاحب یک رستوران health food بود ملاقات کرد. دو سال بعد، آن دو از شرق هالیوود، جایی که چارلز بوکوفسکی بیش از همه در آنجا زندگی کرده بود، به بندر «سن پدرو» و اقصی نقاط جنوب شهر لس آنجلس رفتند. چارلز بوکوفسکی و بیلی در سال ۱۹۸۵ ازدواج کردند. لیندا لی بیلی با نام سارا در رمان های زنان و هالیوود چارلز بوکوفسکی نام برده شده است.

مرگ چارلز بوکوفسکی


بوکوفسکی در ۹ مارس ۱۹۹۴ در سن پدروی کالیفرنیا در سن ۷۳ سالگی، اندکی بعد از تمام کردن آخرین رمانش عامه پسند، از بیماری سرطان خون درگذشت.

مراسم تدفین او بوسیله راهبان بودایی انجام شد. بر روی سنگ قبر او این عبارت خوانده می‌شود: «Don't Try» (تلاش نکنید) به قول «لیندا لی بوکوفسکی» منظور از سنگ نوشته قبر شوهرش چیزی شبیه به این گفته‌است: «اگه شما تمام وقتتان را برای تلاش کردن صرف کنید، آنگاه همه آن چیزی که انجام دادید تلاش کردن بوده. پس تلاش نکنید. فقط انجامش بدید.»

درباره لیندا کینگ دوست دختر چارلز بوکوفسکی

معشوقه چارلز بوکوفسکی لیندا کینگ برهنه و سکسی

نویسندگی خلاق چارلز بوکوفسکی


مردی پرسید، حالا، اگر قرار بود نویسندگی خلاق درس بدهی به آنها چی می‌گفتی؟

چارلز بوکوفسکی:

  • به آنها می‌گفتم یک رابطۀ عشقی غم‌انگیز ، بواسیرو دندان‌های خراب داشته باشید و شراب ارزان بنوشید.
  • از اُپرا و گُلف و شطرنج دوری کنید.
  • سر تختخواب‌تان را مدام از این دیواری به آن دیوار جایجا کنید.
  • و بعد بهشان می‌گفتم.
  • یک رابطۀ عشقی غم‌انگیز دیگر تجربه کنید و هیچ‌وقت از نوار ماشین تحریر ابریشمی استفاده نکنید.
  • از دورهمی‌های خانوادگی دوری کنید و یا از اینکه در باغ گل رُز از خودتان عکس بگیرید خودداری کنید.
  • همینگوی را فقط  و فقط یک بار بخوانید.
  • از فاکنر بگذرید.
  • گوگل را نادیده بگیرید.
  • به عکس‌های گرترود استاین زُل بزنید.

گرترود استاین

 (به انگلیسی: Gertrude Stein) ‏(زاده ۳ فوریه ۱۸۷۴ – درگذشته ۲۷ ژوئیه ۱۹۴۶) رمان‌نویس، نمایشنامه‌نویس و شاعر آمریکایی ساکن پاریس بود. گرترود استاین را ایجادگر اصطلاح نسل گمشده می‌دانند


  •  شروود اندرسون را در رختخواب بخوانید

شروود اندرسن (به انگلیسی: Sherwood Anderson) (زاده ۱۳ سپتامبر ۱۸۷۶ - درگذشته ۸ مارس ۱۹۴۱) از نویسندگان برجستهٔ آمریکایی است. وی از نویسندگان عصر طلایی داستان کوتاه در آمریکا به‌شمار می‌رود. داستان‌های اندرسون روایت زندگی طبقه متوسط جامعه آمریکا و به ویژه آدم‌های حاشیه اجتماع است. آدم‌هایی محروم و ناکام که گزیری جز تنهایی و خیال‌بافی ندارند


  • موقعی که کلوچ مارک ریتز می‌خورید ، به این فکر کنی که ، آدم‌هایی که مدام در مورد آزادی جنسی حرف می‌زنند ، بیشتر از شما می‌ترسند.
  • به صدای اُرگ ئی. پاور بیگز از رادیو گوش بدهید در حالی که توی شهری غریب در تاریکی تنباکوی بول دورهم می‌پیچید در حالی که یک روز وقت برای پرداخت اجاره خانه تان باقی مانده و از دوستان ، خویشاوندان و شغل خود ناامید شده‌اید.
  • هیچ وقت خودتان را برتر و / یا شرافتمندتر تلقی نکنید و هرگز سعی نکنید این‌ طوری باشید.
  • یک ماجرای عشقی غم‌انگیز دیگر داشته باشید.
  • مگسی را روی یک پردۀ تابستانی تماشا کنید.
  • هرگز سعی نکنید در زندگی موفق بشوید.
  • هیچوقت بیلیارد بازی نکنید.
  • وقتی می‌بینید یک تایر ماشینتان پنچر شده به حق عصبانی بشوید.
  • ویتامین مصرف کنید اما وزنه نزنید یا ندوید.
  • یک رابطۀ عشقی خوب داشته باشید.
  • و چیزهایی را که ممکن است یاد بگیرید ، این است که هیچ‌ کس چیزی نمی‌داند  نه دولت ، نه موش نه شیلنگ باغچه یا ستاره قطبی.
  • و اگر مرا زمانی موقع تدریس نویسندگی خلاق غافلگیر کنید و اینهایی را که می‌خوانید به من برگردانید من بلافاصله از دبۀ ترشی یک نمرۀ A به شما خواهم داد.

 باز نویسی ، اصلاح و گردآوری مجله ازمیر تایمز

هدونیسم یا زندگی بر اساس لذت طلبی و لذت جویی

هدونیسم چطور به ما کمک میکنه که از رنج بیهوده ، به شادی برسیم

امروزه یک نقطه نظر فلاسفه مکتبی پرسر و صدا قدم به جهان گذاشته بنام hedonism «هدونیسم» یا زندگی بر اساس لذت طلبی و لذت جویی. 

هدونیسم میگه در هنگام رنجش حواستون باشه که حتما خواب مناسب داشته باشید و به موقع یعنی شب ها که ترشح هورمون ها به حداقل رسیده تا نرون های مغزی ما استراحت کنند و تنش های ناشی از مصائب روزانه را تخلیه کنند. داشتن یک غذای مناسب و به موقع که محرک اعصاب نباشد هم خیلی کمک کننده ست ،بخصوص هنگام خوردن و نوشیدن به طعم واقعی آن آگاه باشی و ازشون لذت ببری.

این موارد که براتون از مکتب هدونیسم گفتم نوعی بیرون ریزی انرژی های منفی بدن با خودتان هست برای رسیدن به زندگی بهتر و آرامتر

هدونیسم چییست
هدونیسم یا زندگی بر اساس لذت طلبی و لذت جویی