کتاب رزها قرمزن

جـدایی نمی‌تواند قدرت زندگـی را بگیرد

جرعه ای از کتاب رزها قرمزن

چهار مرحله فرایند گذار از غم و اندوه در رابطه با طلاق

می‌خواهم داستان دختری را برایتان بازگو کنم که نتوانست به آسانی با موضوع شکست عاطفی اش کنار بیاید

دیده شده اشخاص بعد از غم و رنجی که در پی از دست دادن و یا جدایی احساس می کنند، فرصت زندگی را از خود دریغ می کنند. توان ویرانگر این رویدادها مسیر اصلی زندگی را از فرد دور می کند. من قصد دارم به همه افرادی که در این شرایط سخت قرار گرفته اند کمک کنم تا بتوانند راحت تر این دوران سوگواری را بگذرانند. کافی است طرز نگرش خود را درباره از دست دادن تغییر دهید و خواهید دید که احساس شما هم تغییر خواهد کرد. همه ما انسانها در زندگی یکدیگر وارد میشویم به یک دلیل و آن هم پیامی است که برای یکدیگر از سوی سرچشمه بی کران پروردگار به سبب پیشرفت روح خود و نزدیکتر شدن به آفریدگار یکتا داریم. گاهی خود را در جریان آموزش های زندگی گم می‌کنیم و بدون آگاهی به سوی مقصر هر رخداد در زندگی یورش می‌بریم بدون در نظر گرفتن پیامدهای مثبتی که می‌تواند داشته باشد و یا رشد آگاهی خود، تاب و توان خود را از دست می‌دهیم و رنج می بریم.

نیرویی در درون همه ما جهت خلق چیزهای جدید وجود دارد که براستی حقیقی است. وقتی شما فکر خود را درباره از دست دادن و جدایی عوض می کنید به این معنا نیست که درد و رنج را احساس  نکنید یا در سوگ نباشید بلکه به این معناست که شما در احساسات هیچ کس تحمیل نمی‌شوید. وقتی اشخاص به گذشته رابطه خود نگاه می‌کنند، می‌گویند خیلی خوشحالم که عشق ورزیدن را تمام و کمال احساس کردم و خوشحالم که برای پایان رابطه به اندازه کافی تأسف خورده‌ام و یا اگر همسرش را از دست داده باشد، آنها به این سوگواری افتخار می‌کنند چون به مهری که بین آنها بوده افتخار می‌کنند. به هر حال ما بانگ درون خود را می‌شنویم که "بیشتر از این نمی‌خواهم درد و رنج بکشم".

ولی حقیقت اجتناب ناپذیر این است که شما آنقدر عاشق بوده‌اید که دلتان بشکند. شما به سادگی بعضی دردها و رنج‌ها را تجربه کرده‌اید. هنگام که چیزی را گم می‌کنید که برایتان اهمیت دارد طبیعی است که احساس بدی پیدا می‌کنید. این احساس بخشی از فرایند بهبودی است. ولی شما نباید آن را دوباره و دوباره تجربه کنید و بی‌دلیل رنج بکشید.

هنگامی که ما چیزی احتیاج داریم دو پامین در مغز آزاد می شود و وقتی آن چیز را به دست می آوریم، با آزاد شدن سروتونین به خودمان پاداش می دهیم و احساس رضایت می‌کنیم. حالا اگر مقدار زیادی دوپامین در بدن داشته باشیم و در عوض به اندازه کافی سروتونین دریافت نکنیم، احساس نیاز شدیدی خواهیم داشت.

به این ترتیب با ترشح سروتونین در خون و برطرف شدن خواسته ها، احساس آرامش می‌کنیم. بعد از جدایی ابتدا زمان خشم یا اعتراض است، شخص سعی می‌کند نامزد خود را دوباره به دست بیاورد. سیستم ترشحی دوپامین، بسیار فعال می‌شود، چون مغز باز هم پاداشی دریافت نمی کند. انرژی که در این زمان صرف می‌شود بسیار زیاد است. دوباره نامزد سابق محور همه چیز می‌شود و حس عشق باز هم قوی تر می‌گردد که حتی ممکن است تبدیل به حس نفرت هم بشود.

 تو را می بخشم و رها می کنم

می‌خواهم داستان دختری را برایتان بازگو کنم که نتوانست به آسانی با موضوع شکست عاطفی اش کنار بیاید، روند زندگیش از این جدایی عوض شد و مدت زیادی طول کشید تا توانست شانس دوباره ای به زندگی خود دهد. آلیس برایم تعریف کرد که وقتی نامزدی او به هم خورد هر بار که بی قرار و یا پُر از خشم می شد، به مکانهایی که پیش از آن می‌رفتند و یا احتمال می‌داد، ناگهان بیاید، می‌رفت و یا با دوستانش تماس می گرفت. به صفحات مجازی او سر می زد تا بتواند آخرین پُست ها و یا بازدیدش را ببیند، و کنجکاوی خود را برطرف کند.  آلیس هر روز بی قرارتر می‌شد و نمی توانست با این موضوع کنار بیاید و آزار دهنده تر این بود که نامزدش هیچ دلیلی برای این رفتار عنوان نکرده بود و آنقدر تماس هایش را بی پاسخ گذاشته بود که هیچ چیزی مهمتر از صحبت با نامزدش نبود. مسئله بی اهمیتی نبود و بی گمان او حق داشت که دلیل تصمیم ناگهانی نامزدش را بداند.

 در این موارد اغلب افراد با عدم پذیرش روبرو می‌شوند و به دنبال یک دلیل برای رفتار طرف مقابل خود هستند. نپذیرفتن رخداد، سبب می شود که همه اهداف و برنامه ها و رویاهایی که در سر می پروراند، نقش بر آب شود و هرگز نتواند به زندگی عادی و قبل از او برگردد. گاهی بعد از این رخداد اکثر افراد سخت تر می‌توانند با فرد دیگری ارتباط جدیدی را شروع کنند و اگر هم موفق شوند که ازدواج کنند، رابطه خیلی معمولی را با همسر آینده خواهند داشت.

رفتار ناآگاهانه نامزدش همه زندگی او را در برگرفته بود و همیشه به دنبال رد پایی از برگشت یا پشیمانی او می گشت، آرزو می کرد که دوباره پیشنهاد ازدواج به او بدهد. ثانیه ها برای او به سختی می گذشت و کمتر خانه را به خاطر تماس احتمالی او ترک می کرد و همیشه تلفن همراهش در کنارش بود و گاهی هر دقیقه گوشی را چک می کرد که از سلامت گوشی اطمینان حاصل کند و تماسی را از دست ندهد. یک انتظار دیوانه کننده بدون پیروزی بر کنترل احساس و پذیرش آن.

غم و اندوه خوردن یک مکانیسم طبیعی بدن است که به بهبودی شخصی که در این شرایط قرار دارد کمک می کند در غیر این صورت میلیونها انسان برای همیشه در ماتم و اندوه غرق می‌شدند. 

به وسیله این مکانیزم طبیعی به تدریج احساس و وابستگی ما نسبت به کسانی که از دست داده‌ایم، کم می شود. بی گمان، ابتدا نمی توانیم بر احساسات خود غلبه کنیم و مسئله به این سادگی هم نیست ولی به مرور زمان با آن کنار می‌آییم و به تدریج با شرایط موجود آماده زندگی می‌شویم.

گاهی هم شما به سرعت احساس خوبی پیدا می‌کنید که ممکن است برایتان ناراحت کننده باشد و احساس گناه کنید ولی نگران نباشید چون به وسیله ذهن ناخودآگاه‌تان محافظت شده‌اید.

فرایند غم و اندوه به چهار مرحله تقسیم می‌شود

گذراندن این چهار مرحله به شما کمک می‌کند تا راحت تر بتوانید با غم و اندوه خود کنار بیایید:

1. مرحله نخست انکار است که شخص در این مرحله نمی خواهد با این واقعیت روبرو شود که او رفته و ترکش کرده است، این مرحله در فرایند غصه و سوگ طبیعی است، مرحله انکار یا نپذیرفتن واقعه، مرحله ای بسیار عذاب آور است زیرا به هیچ وجه باورتان نمی‌شود که او شما را ترک کرده است.
2. مرحله دوم پذیرش آنچه رخ داده ولی با عصبانیت است. مرحله خشم بعد از مرحله انکار به وجود می آید و بروز رفتارهای شما در این مرحله می تواند آسیب بیشتری به شما برساند.
3. مرحله سوم ، پذیرش و شناخت رخداد است که در این مرحله احساس افسردگی می کنید و فقط با دادن زمان به خودتان می‌توانید از این مرحله عبور کنید. ممکن است در این مرحله به افسردگی بالینی مبتلا شده باشید؛ مراجعه به یک روانشناس می‌تواند به شما کمک کند. در این مرحله احساس طرد شدگی، افسردگی و ناامیدی برایتان پیش می آید و بهترین روش، یافتن نظام های حمایتی و مشاوران خوب و دادن آگاهی بیشتر به خودت می‌باشد.
4. مرحله چهارم پذیرش فقدان طرف مقابل است که در این مرحله شما همه مراحل فوق را گذرانده اید و به زندگی طبیعی خود برمی گردید و به زندگی خود سروسامان می دهید و ممکن است حتی به ارتباطات جدید فکر کنید. در این مرحله با خاطرات خوب روزهای گذشته زندگی می‌کنید و از لحظات زیبایی که در کنار هم داشته‌اید، احساس رضایت و لذت می‌کنید.

در این مرحله هرگز با فردی که در زندگیتان وجود داشته، رابطه ای برقرار نکنید چون شاید دوباره به فرایندهای اولیه و سوگ شما را بکشاند. در رابطه با طلاق و جدایی، زمانی که به خاطر فرزند خود مجبور به ارتباط با همسر سابق خود می‌شوید، نمی‌تواند مشکلی برایتان به وجود آورد زیرا فرزند شما هم گاهی نیاز دارد که پدر و مادر خود را در کنارش ببیند.

نویسنده: میترا زارع     گردآوری مجله ازمیرتایمز